2022-01-23 23:21:57
به مناسبت روز «مادر»، این پدیدهی شگفت هستی
بخشی از سخنان سایهی نازنین برگرفته از کتاب پیر پرنیان اندیش:
در صحبت سایه (ص 38): در خطاب به مادر [عظیمی]: امشب سایه به یاد مادرش افتاد. اینکه وقتی از تهران برمیگشت، مادرش با هیجان و شوق وصفناشدنی آغوش میگشود و «امیر جان»، «امیر جان»گویان به سوی او میدوید. پیرمرد هشتاد و چند ساله مثل کودک میگریست. عاطفه هم به یاد مادرش افتاده بود و یواشکی اشک میریخت؛ هر دو به درد میگریستند.
[عاطفه]: خیلی دلتنگِ مادرتون میشین؟
[سایه]: خیلی... خیلی زیاد!
[عظیمی]: درد و گریه و خنده در صورت سایه به هم آمیخته شده است. در توان من نیست که حال و حالت این پیر پرنیان اندیش را توصیف کنم.
[سایه]: مادرم میمرد واسهی من. منو با نذر و نیاز بزرگ کرد... من تو اون بیت که در خطاب به مادرم گفتم: درین جهانِ غریبم ازآن رها کردی که با هزار غم و درد آشنام کنی واقعاً مادرم اگه تصوّر میکرد که چه بلاهایی قراره به سرم بیاد، بیچاره همون روزها از وحشت میمرد. [عظیمی]: گریه و گریه و گریه... نمیرود ز دل من صفای صورت عشق وگر بر آینه، بارانِ گَرد میآید.
توضیح عکس: با یاد مادر- صومعهسرا، منزل پروین ابتهاج، خواهر سایه، 1386 روز مادر همایون و فرخنده باد.
در جستجوی معنا
@searchformeaning
2.2K views20:21