Get Mystery Box with random crypto!

همه ی ما در نهایتِ خستگی از زندگی های شهری و ماشینی گاهی پیشِ | صدای مهربانی

همه ی ما در نهایتِ خستگی از زندگی های شهری و ماشینی گاهی پیشِ خودمان تصور کرده ایم چه می شد اگر برای قرن هایِ قبل بودیم ...
مثلاً من خودم زمانِ حضرتِ حافظ برایم همیشه آرزو بوده ...
خانه های خِشتی و گلی ،
خیابان هایِ خاکی ،
ظرف هایِ سفالی و چوبی ،
صدایِ پایِ اسب هایی که عابران را به این سو و آن سو می برند ،
آدم هایِ ساده و بیانی کتاب گونه ،
با لباسهایِ سُنتی و چین دار ...
باید جالب بوده باشد اینطور نیست ؟!
گاهی تصور می کنم من سهمِ همان دوران بوده ام و کمی در آفرینشم تاخیر شده ...
انگار از نسلِ خودم جا مانده ام ...
دلم می خواست در همان زمانه عاشقی می کردم ...
احساس می کنم آدم هایِ آن روزگار بیشتر قدرِ عشق و محبت را می فهمیدند ...
در آن روزگار ، ادب ، عشق و زیبایی ؛ واقعی و اصیل بوده و کسی ادایش را در نمی آورده ...
خدایا ؛ درخواستِ ویدئوچک دارم ...
خلقتِ مرا بازبینی کن ...
مرا در زمانِ اشتباهی آفریده ای ...!
هِی می گویم چرا نه من اینها را می فهمم ؛ نه اینها مرا !
نگو شکافِ نسل داریم ...
نمی شود مرا برداری و سرِ جایِ خودم بگذاری ؟!

@sedaye_mehrabani