Get Mystery Box with random crypto!

سریال یاغی، بحران هویت و ده نکته توصیفی_انتقادی #خط_روایی و | صدای حوزه

سریال یاغی، بحران هویت و ده نکته توصیفی_انتقادی

#خط_روایی و موضوع اصلی غالب فیلم‌های کارت، مردم پایین شهر و معضلاتی چون فقر و اعتیاد و کارتن خوابی بوده و در این سریال نیز سراغ همین سوژه #جنوب_شهر ولی با زاویه نگاهی متفاوت تر رفته است.

#دال_مرکزی داستان مساله هویت است که گریبان بچه‌های پایین شهر و خصوصا #قهرمان داستان به نام جاوید را گرفته که در به در به دلایلی که در سریال خواهید دید، دنبال شناسنامه می‌گردد که هم پله ای برای تحقق آرمانش باشد و هم او را از وضعیت اسفبار #کودکان_کار در آورد.

برجسته کردن این نکته که فضای نابرابر، باعث رقم خوردن قماربازی، #شرط_بندی، #اعتیاد، #دزدی و سرانجام بی‌هویتی می‌شود را در تصویرسازی و انتخاب لوکیشن و نماهای بلند سریال شاهد هستیم.

علی شادمان در نقش جاوید، به دنبال کسب #هویت، متوجه می‌شود که شناسنامه برای این منظور کافی نیست و بایستی شخصیت داشته باشد تا به #عشق خود که دختری بنام “ابرا” است برسد...

در این سریال میان طبقه #فقیر و #غنی، قشر سومی (شارلاتانیزم) را به تصویر می‌کشد که با ابزار کودکان کار و بچه‌های بی‌پناه و گنده‌لات بازی و نوچه پروری، طبقه غنی را تَلکه کرده و به اصطلاح تیغ می‌زند.

در طول داستان، مفهوم #خانواده بشدت زخمی می‌شود. تمامی پدر و مادرها و حتی عمه و دایی های داستان بدلیل بداخلاقی، بی توجهی، فقدان، بی عاطفگی و حتی بی‌فرهنگی برچسب منفی می‌خورند و تصویر سیاهی از خانواده به مخاطب منتقل می‌شود.

تصویر مخدوش دیگر، قانون و #پلیس شهر است. پلیسی که یا در تعقیب متخلف، مستاصل می‌شود یا #فیک در می‌آید و یا اینکه توان اثبات جرم را نداشته و کمکی به حال شهروندان در احقاق حقوقشان نمی‌کند.

تصویر دیگری که منفی و مانع به نمایش در می‌آید، مقوله #دین و گزاره‌ها و نشانه‌های #دینی است. شخصی که برای فوت‌شده ها تلقین و قرآن می‌خواند و یا عمه ای که اهل #نماز و مسجدی است ولی مانع رسیدن قهرمان داستان به منظورش می‌شود و بعد از اینکه مجبور به آزمایش DNA شد نیز مدعایش دروغ ازآب درآمده و اینطور برداشت می‌شود که یک شخصیت #نمازخوان و مسجدی مال یتیم خور بوده و ورثه را از ارثش محروم کرده بود.

محمد کارت در برخی از فیلم و سریال هایش شخصیت اول داستان را در لحظات متعددی به بهانه اصلاح سر یا کشتی گرفتن یا… بدون پیراهن و شلوار و #پوشش عرفی نشان می‌دهد که جواد عزتی با نقش حجت، در شنای پروانه و علی شادمان با نقش جاوید در این سریال، در تایید این مساله به چشم می‌خورند. استدلال کارگردان در بازی با برخی خطوط قرمز #عرفی و #شرعی، چه بسا باورپذیر نشان دادن کاراکتر اصلی و القای مفهوم صداقت و بی‌شیله پیله نشان دادن اوست که جای تامل دارد!

نگاه ترحم آلود مدیریت #کشتی با بازی پارسا پیروزفر به جاوید، پیامی جز تحقیر و نگاه از بالا به پایین ندارد. خریدهای #لاکچری طناز طباطبایی، همسر پارسا پیروزفر در سریال برای جاوید که به جهت تغییر شخصیت او و آماده شدنش برای ورود به دنیای جدید و حرفه‌ای #کشتی صورت می‌گیرد، نسبت تحقیرآمیزی میان فقر و غنا ایجاد می‌کند. در واقع محبتی که توام با کرامت نیست و نگاه های عاقل اندر سفیهی که سر سفره به نحوه غذاخوردن جاوید دارند و نوع ادبیات تعاملی‌شان و چاکرم گفتن ها و سوتی‌های متعدد زبانی جاوید، نشانه‌هایی بر این مدعاست که نسبت فقیر و غنی #بالانس نبوده و شکاف فقر و غنا را علاوه بر بحث مالی، بعد شخصیتی می‌بخشد.

#کودک_کاری که بعد بزرگسالی بعنوان مددجو تحت تربیت شارلاتانیزم قرار می‌گیرد و به نفع همان باند #شارلاتان و در محیطی مملو از اعتیاد، دست به دزدی از بیت المال هم میزند و بر روی تشک کشتی، سر برد و باختش #قمار و شرط‌بندی می‌شود تا نانی درآورد، تصویری از بحران هویت به نمایش می گذارد و فرار توام با عشق او با ابرا نیز، فرار به سمت تثبیت و تاسیس هویت جدید بوده که البته به مانع برخورد می‌کند.

وقتی #لیوتار از ویژگی های عصر جدید، افول #ابرروایت های فراگیر همچون روشنگری و لیبرالیسم و مارکسسیم را بر می‌شمارد و سبقت گرفتن ارزش‌های محلی و خرده روایت‌ها را مطرح می‌کند، ناظر بر بحرانی است که شامل علم و دین و قانون و اخلاق و خانواده نیز می‌شود که در این سریال به وضوح شاهد این مختصات #پست_مدرن هستیم.

حجت الاسلام علیرضا محمدلو، #سردبیر #صدای_حوزه

مشروح یادداشت:
https://v-o-h.ir/?p=43848
@sedayehowzeh1