2021-10-30 20:20:30
"مرنج و مرنجان" به معنای این نیست که رنجش را تجربه نکن و برای نرنجاندن دیگری، خودت را زیر پا بگذار.
اخلاقی زیستن به معنای درد و رنج نرساندن به دیگران نیست؛ بلکه به معنای درد و رنج غیر لازم، نرساندن است.
ما باید متوجه این امر باشیم که اخلاقی زیستن به معنای درد و رنج نرساندن به دیگران نیست؛ بلکه به معنای درد و رنج غیر لازم، نرساندن است. شرح این نکته اینکه بسیاری اوقات ما به خاطر درد و رنجی که به دیگران وارد میکنیم دچار اضطراب و غم میشویم؛ اما مسئله این است که ما میتوانیم اخلاقی زندگی کنیم و درعینحال اسباب رنج هم شده باشیم، نکته مهم در باب اخلاقی زیستن این است که ما نباید درد و رنج غیرلازم به دیگران وارد کنیم و نه صرفاً هیچ درد و رنجی.
بسیاری اوقات درد و رنجهایی هستند که از ناحیه ما برای دیگران ایجاد میشود اما ما نباید دغدغه آن را داشته باشیم؛ زیرا این درد و رنج را دیگران بر خود تحمیل کردهاند. برای مثال فردی خودشیفته را در نظر بگیرید، به لحاظ روانشناسی، فرد خودشیفته موجودی است که هر چیزی را که متعلق به خود است صرفاً ازاینجهت که متعلق به او است، برتر و بهتر از سایر چیزهایی میداند که متعلق به دیگران است و این امور شامل همهچیز میشود ازجمله خانواده، شغل، کشور، دین و رشته تحصیلی و .... . فرد خودشیفته پدر خود را بهتر از همه پدرها میداند فقط به این دلیل که پدر او است، دین خود را بهتر از همه ادیان میداند فقط به این دلیل که دین او است و این حکم را بر همهچیز جاری میداند.
اکنون تصور کنید منِ مصطفی ملکیان، فردی خودشیفتهام و دین خود را برتر از همه ادیان میدانم. دین من سبک زندگی خاصی را مطرح میکند که بالطبع در نظر من بهترین سبک زندگی است، درحالی که فرزند من سبک زندگیای متفاوت با سبک زندگی دلخواه من را انتخاب کرده است و این انتخاب او سبب درد و رنج من میشود. آیا اکنون فرزند من باعث درد و رنج من شده است یا خودشیفتگی من؟ آیا فرزندم باید به دلیل درد و رنج من دچار اضطراب و ناراحتی شود؟ اکنون تصور کنید من خودشیفتگی خود را درمان کنم، در این صورت دیگر سبک زندگی فرزندم باعث رنج من نخواهد شد؛ بنابراین علتالعلل درد و رنج من، خودشیفتگی من است.
خودشیفتگی در انسان هفت بیماریِ اندیشگی ایجاد میکند که این بیماریها نگرانی آور هستند. این بیماریهایِ اندیشگی، شامل پیشداوری مثبت نسبت به هر آنچه به خود فرد مربوط میشود و پیشداوری منفی نسبت به هر آن چه به دیگران مربوط میشود، تعصب، جزم و جمود، بیمدارایی، آرزو اندیشی و استدلال گریزی و خرافهپرستی است.
اگر این نظر درست بود که نباید درد و رنج به کسی وارد کنیم و نه درد و رنج غیرلازم، در این صورت اولین چیزی که قربانی میشود اخلاقی زیستن است؛ زیرا وقتی شما اخلاقی زندگی میکنید، کسانی از زیست اخلاقی شما رنج میبرند و بنابراین شما باید اخلاقی زیستن را ترک کنید تا درد و رنج آنها برطرف شود. این تئوری که نباید کسی را رنجاند، سنتی منتالیسم اخلاقی است که مفهوم آن این است که اخلاقی بودن یعنی چنان زیستن که درد و رنجی به کسی وارد نشود و ادعایی نادرست است که بدان قائل نیستیم.
ما به عقلگرایی (راسیونالیزم) در اخلاق قائل هستیم و اگر کسی به خاطر خود، دچار رنج است برای ما مسئولیتی ندارد. اگر ما سنتی منتالیسم اخلاقی داشته باشیم در تربیت کودکان مان دچار آسیب میشویم زیرا برای اینکه به کودکانمان درد و رنج وارد نکنیم به تمام خواستههای آنها بها میدهیم؛ درحالیکه به تمام خواستههای کودکان بها دادن بالمآل به مصلحت آنها نیست و از طرف دیگر زیان رساندن به خود است زیرا اخلاقی زیست نکردهایم.
بنابراین مقصود از این نکته این است که اگر به دلیل رنجاندن دیگران دچار اضطراب میشویم و گمان میکنیم نباید باعث رنجش دیگران شد، باید توجه داشته باشیم که همیشه هستند کسانی که از ما میرنجند و درصورتیکه ما اخلاقی زیست میکنیم نباید نگران رنجش دیگران باشیم.
#استاد_ملکیان
@sedayeLak
117 views17:20