آنها که در وطن خویش بیگانه میشوند؛ خالق “سمفونی مردگان” درگذش | صدای مردم
آنها که در وطن خویش بیگانه میشوند؛ خالق “سمفونی مردگان” درگذشت.
«خانه هدایت برلین» صبح پنجشنبه، ۱۰ شهریورماه خبر داد که عباس معروفی، نویسنده و ناشر در تبعید در اثر بیماری در سن ۶۵ سالگی درگذشت….
به گزارش دویچه وله، حساب کاربری “خانه هنر و ادبیات هدایت” در اینستاگرام بامداد پنجشنبه اول سپتامبر (۱۰ شهریور) در پستی کوتاه خبر درگذشت عباس معروفی، رماننویس، نمایشنامهنویس، شاعر، ناشر و روزنامهنگار ایرانی را منتشر کرد. “خانه هدایت” کتابفروشی و مرکز فرهنگی متعلق به معروفی در شهر برلین آلمان است. معروفی ساعت ۴ صبح پنجشنبه در بیمارستان چشم از جهان فروبست. او تابستان ۱۳۹۹ از ابتلای خود به سرطان غدد لنفاوی خبر داده بود. عباس معروفی به سال ۱۳۳۶ در تهران (بازارچه نایب السلطنه) متولد شد. دیپلمه ریاضی و فیزیک از دبیرستان مروی، و فارغالتحصیل دانشکده هنرهای زیبا در رشته ادبیات دراماتیک است و حدود یازده سال معلم ادبیات در دبیرستانهای هدف و خوارزمی تهران بوده است. او فعالیت ادبی خود را زیر نظر محمدعلی سپانلو آغاز کرد، او علاوه بر رومان نویسی،به نمایشنامهنویس،نیز علاقه داشت در عین حال ناشر و روزنامهنگار هم می پرداخت. معروفی همچنین در سال ۱۳۶۵ نشر “گردون” و در سال ۱۳۶۹ مجلهای ادبی به همین نام را پایه گذاشت که سردبیری آن را هم برعهده داشت. پروانه فعالیت نشر گردون در سال ۱۳۷۳ باطل و امتیاز انتشار مجله گردون هم در سال ۱۳۷۴ لغو شد. عباس معروفی از جمله به شلاق و حبس و ممنوعیت از نوشتن محکوم شد. این احکام اما از جمله به دلیل فشارهای بینالمللی اجرا نشدند. او اسفند ۱۳۷۴ با حمایت انجمن PEN آلمان و گونتر گراس، نویسنده مشهور آلمانی ایران را ترک کرد. معروفی به خاطر موضعگیری علیه حکومت ایران بارها بازجویی شد و سرانجام تحت فشار سیاسی از ایران خارج شد و به آلمان رفت. درگذشت عباس معروفی پس از تحمل رنج یک دوره بیماری طولانی در دیار غربت واقعاً ناراحتکننده و غمانگیز است. او یک سال بعد فعالیت نشر گردون را در آلمان از سر گرفت و در بهار سال ۱۳۸۲ هم “خانه هنر و ادبیات هدایت” را تأسیس کرد. در سالهای اخیر بیش از ۳۰۰ عنوان کتاب از آثار نویسندگان تبعیدی و آثار ممنوع در ایران در نشر گردون منتشر شده است. کلاسهای داستاننویسی عباس معروفی هم در محل “خانه هدایت” برگزار میشدند. نباید تردید داشت که مردمان یک کشور هیچکدام مثل هم نیستند و هر کدام افکار و عقاید و علایق و سلایق خود را دارند. وطن به دلیل وطن بودنش، باید مأمن تمامی فرزندان خود باشد، یعنی همۀ کسانی که در دامن آن زاده شده یا نیاکانشان در زیر خاک آن آرمیدهاند،برای مردم و در خدمت میهن خود باشند و انسان و انسانیت را پاس داشته باشند. با کمال تاسف باید گفت وطن ما، با بودن جمهوری اسلامی منحصر به باورمندان عقاید خاصی شده است و بقیه حکم بیگانه را در وطن خود پیدا کردهاند. آنان که در وطن خویش بیگانه میشوند، آسایش و امنیت خود را در دیار بیگانه میجویند و بعضاً نمییابند. این هم بخشی از تلخیهای روزگار ماست که تاریخ مبارزات میهن ما مملو از این انسان ها ست! سرشت مبارزان و دست به قلمان میهن ما ایرانیان و دیگر کشورهایی که شرایط مشابه کشور ما را دارند،به گونهای رقم خورَده و می خورد. امید بر این است که دیگر هیچ یک از فرزندان وطن مجبور به ترک خاک آن نشوند و رفتگان نیز به تمامی بازگردند و در کنار مردم و برای وطن خود تلاش کنند. وطن ! وطن !
نظر فکن به من که من
به هر کجا غریب وار
که زیر آسمان دیگری غنودهام
متن کامل در صدای مردم: https://www.sedayemardom.net/?p=113911 @sedayemardomdotnet