نماز جماعت در اسارت سالها بود که حسرت نماز جماعت به دلمان م | شهید سردار حاج قاسم سلیمانی
نماز جماعت در اسارت
سالها بود که حسرت نماز جماعت به دلمان مانده بود. روزی که قرار بود ما را آزاد کنند، نمایندهگان صلیبسرخ آمدند و اسم همه را نوشتند. زمان حرکت، ظهر بود. بچه ها گفتند «اول نماز را بخوانیم بعد سوار ماشینها بشویم». همه آماده شدند و در مقابل چشم صلیبیها و عراقیها ایستادیم به نماز جماعت. نماز که تمام شد، دیدم عراقيها با حسرت به ما نگاه میکردند. شیرینترین لحظة زندگیم، همان نمازی بود که در آخرین لحظههای اسارت به جماعت خواندم.
راوی: آزاده سرافراز ممحمد کوراوند منبع: کتاب نماز غریبانه