Get Mystery Box with random crypto!

‌این عکس رو الان در توییتر دیدم. توصیف این لحظات را قبلا در کت | یادداشت‌های محسن کاظم‌پور

‌این عکس رو الان در توییتر دیدم. توصیف این لحظات را قبلا در کتاب مردی که کنار صادق طباطبایی نشسته خوانده بودم. کتابی که عنوانش ترجمه آلمانی عبارت "ان الله مع الصابرین" است.

او پیتر شوللاتور است‌ در هواپیمایی که آن روز قالیچه سلیمان لقب گرفته بود. انقلابیون دهها خبرنگار خارجی را وارد هواپیما کرده بودند تا ریسک حمله ارتش شاه را پایین بیاورند.

اینجا طبقه دوم بوئینگ۷۴۷ است. روی پتویی که قالی سلیمان شده تا بر تخت طاووس بنشیند. جلوی شوللاتور یک پوشه زرد می‌بینیم. خمینی این پوشه را به صادق داد و صادق هم پوشه را به پیتر داد و گفت اگر هنگام ورود به ایران دستگیر شدند پوشه را پیش خودش نگه دارد. او پوشه‌ اسرارآمیز را باز نکرد و در تهران به صادق برگرداند‌.

در ذهن پیتر یک صدا جریان دارد. مقدمه سمفونی چنین گفت زرتشت اشتراوس. شاید وقتی پایین را نگاه می‌کرد قالی سلیمان طناب بندبازی می‌شد. طنابی که دلقک روی آن جهید و به بندباز گفت:

ای چلاق جلو برو. ای تنبل جلو برو. ای فریبکار ای دروغ‌زن جلو برو. تا پاپوشم تو را غلغلک ندهد. تو را چه کار به میان این برج‌ها. تو راه کسی را که از تو برتر است بند آورده‌ای.

@sepideheshab