Get Mystery Box with random crypto!

سيد حسين مرعشى مطرح كرد:انتخابات ۱۴۰۰؛ درس‌ها و عبرت‌ها انت | سيد حسين مرعشى

سيد حسين مرعشى مطرح كرد:انتخابات ۱۴۰۰؛ درس‌ها و عبرت‌ها

انتخابات ۱۴۰۰، به نوعی اولین انتخابات ریاست جمهوری است که نظام به نتیجه مطلوب فکر می‌کرد یعنی تصمیم‌گیران نظام مثل شورای نگهبان و سایر نهادهای حاکمیتی و نظارتی بیشتر به نتیجه مطلوب فکر می‌کردند تا ایجاد یک انتخابات رقابتی و پرشور که بتوان از مزایای آن استفاده کرد. یعنی نظام به این جمع‌بندی رسیده بود که یک «انتخابات با مشارکت متوسط» در اولویت است و نیاز کشور را رفع و منجر به حاکمیتی یکپارچه می‌شود. با گذشت یکسال از آن زمان و ثبت انتخاباتی با کمترین میزان مشارکت یعنی ۴۸ درصد، مشخص شد که این سیاست، به هیچ وجه سیاست درستی نبود.

در بخش سیاسیون اصلاح‌طلب و میانه‌رو، آزمون سختی برای سیاسیون اصلاح‌طلب و میانه‌روهای کشور رقم خورد. وقتی قبل از شروع رقابت‌ها به انتخابات فکر می‌کردیم چند تفکر خودنمایی می‌کرد؛ یک تفکر این بود که جمعی از سیاسیون و شخصیت‌های موثر کشور می‌گفتند که چرا قصد شرکت در انتخابات را دارید!؟ آنها می‌گفتند که اجازه دهید یک نفر از خودشان رییس‌جمهور شود تا مسائل کشور را راحت‌تر حل کنند.

امروز که یک سال از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ گذشته، کاملا روشن شد که این دوستان اشتباه می‌کردند و چنین اتفاقی رخ نداد؛ نه برجام احیا شد و نه اف‌ای‌تی‌اف مورد قبول واقع شد و نه هیچ کدام از مسائل روابط منطقه و ارتباط با غربی‌ها حل و فصل شد. فشار معیشتی کماکان باقی است و شدت گرفته و محدودیت‌های فرهنگی و اجتماعی نیز رشد داشته و تمامی این شاخص‌ها امروز بیش از هر زمان دیگری در این زمانه «حاکمیت یکدست» بحرانی و در فشار است. بنابراین این تئوری به طور کامل باطل شد.

گروهی دیگر می‌گفتند چه فایده از این که در انتخابات شرکت کنیم عاید می‌شود و چه خاصیتی دارد؟! شما اگر رای هم بیاورید نمی‌گذارند کار کنید. البته بخشی از این دیدگاه ناشی از پالس‌هایی است که در گذشته خود ما به جامعه داده بودیم. مثلا جمله مشهور «رییس‌جمهور تدارکاتچی است» از این دست است در حالی که رییس جمهور تدارکاتچی نیست بلکه رییس دولت، رییس شورای عالی امنیت ملی و... است و قدرت‌های زیادی دارد که البته این که نخواهد از قدرت خود استفاده کند بحث دیگری خارج از موضوع فعلی ما است.

گروه سوم برخی از سیاسیون بودند که می‌گفتند به علت دل‌سردی مردم و عدم حضور آن‌ها انتخابات –که بر اساس پیش‌بینی‌ها و نظرسنجی‌ها حداقل طرفداران اصلاحات در انتخابات شرکت نمی‌کردند- ما نیز نباید در انتخابات شرکت کنیم. این هم تفکر درستی نبود؛ این که مردم در انتخابات شرکت نمی‌کنند یا ما قادر نیستیم مردم را به شرکت در انتخابات تشویق و قانع کنیم، دو روی یک سکه بود. چنین برداشت و نگاهی جایگاه سیاسیون را نزد مردم ضعیف جلوه داد و معلوم شد سیاسیون در لحظات حساس قادر به بسیج مردم نیستند.

فرض را بر این بگذاریم که آقای دکتر همتی به اندازه آقای رییسی به نهادهای حاکمیتی و نظام نزدیک بود و رابطه نظام، سپاه، اطلاعات سپاه مشابه رابطه آن‌ها با آقای رییسی است. حالا بین دو نفری که هر دو مهره نظام هستند؛ رفقای یکی تکنوکرات‌های کشور هستند و یاران دیگری نیروهای خاص جبهه پایداری. کدام برای کشور مفید هستند؟! چرا همان کاری که آقای هاشمی در سال ۱۳۹۲ کرد و بعد از ردصلاحیت وارد صحنه شد و از آقای روحانی حمایت کرد، در سال ۱۴۰۰ از جانب کاندیداهای ردصلاحیت شده در قبال آقای همتی انجام نشد؟ چرا همان کار را آقایان لاریجانی، جهانگیری، پزشکیان و شریعتمداری انجام ندادند؟

در جبهه رقیب، نیروها و نهادهای حاکمیتی نظام ریسک بزرگی را انجام دادند. نخست این که بسیار پرحجم در صحنه انتخابات حاضر شدند؛ آقایان رییسی، رضایی، جلیلی، زاکانی و قاضی‌زاده هاشمی، پرحجم در عرصه حاضر شدند و بدون توجه به مسائلی که کشور از آن‌ها رنج می‌برد، تمام مشکلات کشور اعم از تورم سنگین، بیکاری، نابسامانی اقتصادی و رنج‌های مردم را در سوءمدیریت دولت خلاصه کردند و چک سفید به نفع مردم امضا کردند که اگر ما بیاییم همه این‌ها را حل می‌کنیم.

آن‌ها در این ادعاها به محدودیت منابع، ظرفیت‌های اقتصادی کشور، واقعیت‌های مدیریتی و امکانات نگاه نکردند و حجم وسیعی از وعده‌ها و شعارهای توخالی و اهداف غیرقابل را وعده دادند.

امروز به جز آقای جلیلی همه سر کار هستند، آقای رییسی رییس جمهور است، آقای محسن رضایی معاون رییس جمهور، آقای زاکانی شهردار تهران و آقای قاضی‌زاده معاون رییس جمهور است. تورم ۴۰ درصدی را تحویل گرفتند و به ۶۰ درصد رساندند. کسری بودجه را مطلقا نتوانستند حل کنند.

متن کامل
bit.ly/39FfOGb

t.me/seyedhoseinmarashi