سيد تقى سيدى

2022-08-14 10:37:37 احتمالا در زندگی‌ام هرگز ذوقی بیشتر از ذوقی که برای دوچرخه‌ی ۱۲ قرمزی که در کودکی داشتم را تجربه نخواهم کرد، گاهی رسیدن و به‌دست آوردن چقدر ترسناک است، آن دوچرخه سالهاست گوشه‌ی انباری در دل تاریکی خاک میخورد.

‏عبور کردی و رفتی چنان که هیچ نبودی
‏رسیدن است و جدایی درود بر نرسیدن… باز کردن / نظر دهید

2022-08-13 22:11:16 می روم گم می شوم در خاطراتت صبر کن
از همین امروز تا روز قیامت صبر کن… باز کردن / نظر دهید

2022-08-13 12:05:15 من بى خبرم از تو و تو بى خبر از من
سخت است كه من دلهره دارم تو ندارى… باز کردن / نظر دهید

2022-08-10 10:23:41 وقتی شاعری می میرد
گلفروش ها گل های کمتری می فروشند
پروانه های کمتری از پیله ی شان بیرون می آیند
یک ترانه کم می شود از دفتر شعر آواز خوان ها
من کمتر به یاد تو می افتم…

سید تقی سیدی باز کردن / نظر دهید

2022-08-09 23:05:36 يگانه بودى و بسيار عاشقت بودم
ولى به چشم نمى آيد آنچه بسيار است… باز کردن / نظر دهید

2022-08-04 22:33:55 به روى دست ميگيرد على اصغر خود را
به قربانگاه مى آرد نبى پيغمبر خود را

به لبها مى نشاند طرح لبخندى ترك خورده
به چشمانش مى اندازد نگاه آخر خود را

پيمبر جاى چاقو بوسه مى كارد گلويش را
خدا رو مى كند پايان تلخ ديگر خود را

حسين و دست رد بر سينه ی ايزد زدن هرگز
خودش پُر مى كند از خون طفلش ساغر خود را

اگرچه كوچك است اين آخرين سرباز مى خواهد
به روى نيزه چون بابا بيافرازد سر خود را

يكى از معجزات حضرت شش ماهه لبخند است
وصيت مى كند با خنده هايش مادر خود را
#
به چشم کینه‌توزان اصغر و اکبر نمی‌آید
علی باشی کفایت می کند تا دشمنت باشند…

囧 باز کردن / نظر دهید

2022-08-01 22:38:30 هر ‌روز سه بار گونه هایم
با اشک تو می کند طهارت… باز کردن / نظر دهید

2022-07-31 21:05:00 كه من آموختم از كثرت غم ها شمردن را... باز کردن / نظر دهید

2022-07-29 21:39:28 باران به شيشه مى خورد و باد ميزند
این بغض زخم خورده به بنیاد می زند... باز کردن / نظر دهید

2022-07-28 21:44:39 یک ثانیه خورشیدم و یک ثانیه ابرم
تلفیق غم و شادی و دلتنگی و صبرم... باز کردن / نظر دهید