برگ چناران ریخته، با نالهها و آهها پاییز عریان میشود، با دس | سید حامد حجت
برگ چناران ریخته، با نالهها و آهها
پاییز عریان میشود، با دست آبان ماهها!
خورشید میماند مگر، دائم به پشت ابرها؟!
ماهی خبر دارد از آن، آب به زیر کاهها
یعقوب کمتر گریه کن، از دوری دردانهات
یوسف عزیز میشود، روزی ز قعر چاهها
دوران آتش بازی سلطان به پایان میرسد
دانه به دانه سوخته، کبریت شاهنشاهها!
راه و مسیر جابران، هرگز نپاید در جهان
آخر به ترکستان رود، تقدیر این بیراهها
خارج شو از زندان ببین، گلهای خندان را ببین
بیرون هوایش بهتر است، آنسوی اردوگاهها
شعر: سید حامد حجت
@seyyedhamedhojjat110