نمیدانم اولین بار چه کسی در گوش ما خواند که باید همیشه برند | فراروانشناس و درمانگر با یاری نور درون (رایگان)
نمیدانم اولین بار چه کسی در گوش ما خواند که باید همیشه برنده باشیم در واقع به ما آموختند که با برنده شدن چیزهای زیادی را به دست میآوریم مثل محبت تحسین توجه احترام و... همین شد که ما ترسیدیم از باختن.
حالا که سی و یک ساله هستم دیگر پذیرفتهام که این باختن ، حقیقت زندگیست مثل مرگ که تلخ است امّا واقعیت جهان است.
دیگر برایم مهم نیست که وقتی برنده میشوم کسی باشد که حلقهٔ گلی بر گردنم بیندازد و اگر ببازم طردم کند. حالا میدانم که تنهای تنها باید با حقیقتِ برد و باخت کنار بیایم و برآیندش میشود زندگیِ من.