خندههایمان تلخ بود. ما از آن برای نقاب زدن به دردهایمان سود میجستیم. خوب میدانستیم چگونه یکدیگر را بیازاریم و از درد و رنج هم لذت ببریم؛
از حساس خرد شدن یکدیگر در لوای عشقی خشن، و اینکه چقدر بیطاقت هستیم هر ناسزا مانند دانههای تسبیح به ناسزای دیگر میانجامید تا آنکه قربانی دم فرومیبست.
#هرتا_مولر
#سرزمین_گوجه_های_سبز
سوئینی تاد: آرایشگر شیطانی خیابان فلیت