Get Mystery Box with random crypto!

از عشق فقط دردِ سرش قسمتِ ما شد غم خوردن و خونِ جگرش قسمتِ ما | شعر_های_مهدی_شریفی_شادفر(آئینه)


از عشق فقط دردِ سرش قسمتِ ما شد
غم خوردن و خونِ جگرش قسمتِ ما شد

امنیت و آسایش ازین راه ندیدیم
تنها همه خوف و خطرش قسمتِ ما شد

گفتی به جهان خیر و شر آمیخته با هم
خیرش دگری بُرد و شَرَش قسمتِ ما شد

آرامشِ آغوشِ گُلی قسمتِ ما نیست
بیداریِ شب تا سحرش قسمتِ ما شد

لبخندِ قشنگش که برای دگران بود
بیماری و چشمانِ ترش قسمتِ ما شد

گویند که در عشق، غمِ سود و زیان نیست
سودش نشد امّا ضررش قسمتِ ما شد

دنیا که همه روی خوشش با دگران بود
افسوس که رویِ دگرش قسمت ما شد

آنروز که می ساخت فلک مَرکبِ ما را
اسبش دگری برد و خرش قسمتِ ما شد

آهوی سیه چشم فقط مالِ رقیب ست
از بختِ بدم شیر نَرَش قسمتِ ما شد

با این همه غم ، شکر به درگاهِ خداوند
خوشحالم ازین که هنرش قسمتِ ما شد

هرچند خودم اهلِ نظر نیستم اما
همراهیِ اهلِ نظرش قسمتِ ما شد

در سینه ی ما عکسِ رخِ یار نهادند
ازآینه هم خوبترش قسمتِ ما شد

شاعر: مهدی شریفی شادفر(آئینه)
کرمانشاه - 3 آذر- 1400
لطفا برای دوستانتان ارسال کنید.
.