Get Mystery Box with random crypto!

‍ تقدیم به بانوی دوعالم حضرت زهرا (سلام الله علیها) علی آمد | شعر_های_مهدی_شریفی_شادفر(آئینه)

‍ تقدیم به بانوی دوعالم
حضرت زهرا (سلام الله علیها)

علی آمد ولی در داشت می سوخت
علی با دیده یِ تَر داشت می سوخت

علی با چشم خود می دید، وقتی
که زهرا پشت آن در داشت می سوخت

علی می دید آن یاسِ کبودش
شبیهِ یک کبوتر داشت می سوخت

تنِ زهرا میانِ شعله ها بود
ولیکن جانِ حیدر داشت می سوخت

به آن سجّاده و چادر قسم که
دلِ محراب و منبر داشت می سوخت

حسن بود و حسین و داغِ مادر
برادر با برادر داشت می سوخت

برادر با برادرگریه می کرد
دلِ خونینِ خواهر داشت می سوخت

تحمّل کردنش سخت ست امّا
درونِ شعله مادر داشت می سوخت

علی بود و سکوت و اوجِ تسلیم
ولی می دید همسر داشت می سوخت

علی باید بگوید این سخن را ؛
که زهرا تویِ بستر داشت می سوخت

به آن بازو ، به پهلوی تو سوگند
همه آیاتِ کوثر داشت می سوخت

در و دیوار می داند که آن دم
قیامت بود و محشر داشت می سوخت

چنان بر گَُل فشار آمد که حتّی
گلابِ نابِ قمصر داشت می سوخت

دوباره بویِ پیغمبر وزید و
گُلی خیلی مُعطّر داشت می سوخت

میانِ قبر دستی شد پدیدار
علی هم با پیمبر داشت می سوخت

بگو با باغبانِ این گلستان
چگونه یاسِ پَر پَر داشت می سوخت

بپرس از آیه ی تطهیر،آخر
چرا زهرایِ اطهر داشت می سوخت

حدیثِ قُدسیِ(لولاک) یعنی؛
که هستی هم سراسر داشت می سوخت

به نخلستان قسم بعد از تو مولا
چنان نخلی تناور داشت می سوخت

شبی باطل لباسِ حق به تن کرد
میانِ فتنه باور داشت می سوخت

بپرس از مسجد کوفه که مولا
چرا در خون شناور داشت می سوخت

چنان از این قلم شد اشک جاری
که سرتا پایِ دفتر داشت می سوخت

همین(آئینه)شاهد بود آن شب
که دل تا بیتِ آخر داشت می سوخت

شاعر: مهدی شریفی شادفر(آئینه)
کرمانشاه - 26 آذر - 1400