چه خوشحالم که یارم هستی ای غم تو شمـعِ شـامِ تارم هستی ای غم | شعر_های_مهدی_شریفی_شادفر(آئینه)

چه خوشحالم که یارم هستی ای غم
تو شمـعِ شـامِ تارم هستی ای غم

همه دم مـی زنند از بـاوفـایـی
ولـی تنها تـو یـارم هستی ای غم

ندیـدم بـا وفـاتر از تـو یـاری
همیشـه در کـنـارم هستی ای غم

بغیر از تـو کسـی دیگـر نـدارم
هـمـه دار و ندارم هستی ای غم

تو هم جز مـن کسی دیگـر نداری
شنیـدم بـیـقـرارم هستی ای غم

همانطوری که من گشتم دچـارت
تو هم گویـی دچارم هستی ای غم

مـرا با نام تـو بـایـد بخواننـد
که نـامِ مسـتعـارم هستی ای غم

تمامِ عـمـر با من بودی ای دوست
رفـیـقِ روزگــارم هستی ای غم

نـدیـدم یک دم از دستـم برنجی
که یـارِ بـردبـارم هستی ای غم

خودت غم هستی امّـا گاه گاهـی
خودت هم غمگسارم هستی ای غم

ازین بابت چه خوشحالم که هر شب
طبـیـبِ حـالِ زارم هستی ای غم

اجـل دائم نشـستـه در کمیـنـم
تو هم چشـم انتظارم هستی ای غم

تو بعد از مـرگ هـم با من قرینی
گُـلِ روی مــزارم هستی ای غم

حـلالم کـن اگـر نالیـدم از تـو
تـو که (آئینه) دارم هستی ای غم

شاعر: مهدی شریفی شادفر(آئینه)

کرمانشاه - 22-مرداد - 1401

لطفا برای دوستانتان ارسال فرمایید .
.