پدید آمد از نام او برگِ نو/کُنَم جمله روشن شود سهم تو سخن چون به جوش آید از یاد من/شَوَد لب شکر ، نَخوَت اوتاد من نَبودم که شد وقفه اعمالِ من/شُدَم سهم ابیات آمال من وَ اکنون بباید کنم جمله نو/سخن ها شنیدی تو این هم شِنو عقابی که سِنَّش چهل ساله شد/کَماکان سخن های او ناله شد دگر او عقاب جوانی نبود/توان و تب و روح و جانی نبود به هم متصل ، بال و نوک ، پنجه کُند/رِسَد مرگ آن هیبت زنده تُند دگر سلطه شد بر جهان بیمِ مرگ/بپوشید ، بر تن زره ، سر به ترگ ولی محکم ایستاد آن جانِ پاک/نشد خم مَزَد زانوان روی خاک تراشید ، با سنگِ صخره نوکش/بِکَند از تَنَش با همان نوک توکَش تراشید ، او پنجه اش را سریع/که همچون گذشته شَوَد او رفیع پس از شش قمر زجرِ تحویل خود/به چون نوجوانی عقابی بِشُد اگر تن به سختی دَهی مدتی/به سرعت رِسَد بر تو بس قدرتی امیردمیرچلی_تهران۹۵ راهنما: ۱-نخوت اوتاد: جوش جوانی ۲-ترگ: کلاه خود ۳-توک:بال 514 views15:05