#_یک_تکه_کتاب من دو بابا داشتم؛ یکی دارا و دیگری نادار. یکی ب | کتابخوانی📚
#_یک_تکه_کتاب
من دو بابا داشتم؛ یکی دارا و دیگری نادار. یکی بسیار درسخوانده و زیرک بود، مدرک دکترا داشت و دورهی 4سالهی کارشناسی را 2ساله گذرانده بود. بابای دیگر، هرگز نتوانسته بود کلاس هشتم را هم به پایان برساند. هر دو مرد، سختکوش و در کار و زندگی خود پیروز بودند. درآمد هر دو رضایتبخش بود اما یکی از آنان در زمینهی مالی، پیوسته مشکل داشت. بابای دیگر، از خانواده و دیگران به ارث گذاشت. از دیگری تنها صورتحسابهایی بهجا ماند که میبایست پرداخت شوند. هر دو به من اندرزهایی دادند اما اندرزهایشان متفاوت بود...