ـــــــــــــــــــــــ #یکشنبه_ها_و_حافظ گوته و حافظ [با یادی از خادم فرهنگ ایران و زبانشناس برجستهٔ روزگارِ ما زندهیاد دکتر کوروش صفوی]
حافظ و گوته دو نقطهٔ اوج تاریخ روح آدمی بشمار میروند. حافظ برای ایرانیان و تمامی آنانی که به ادب پارسی عشق میورزند، یکی از بزرگترین شاعران ایران است و گوته نیز بعنوان مهمترین شاعر آلمانی زبان از منزلتی والا برخوردار است. از زیباترین وقایع تاریخ ادب جهان، برخورد مسیر این دو ستارهٔ سخن با یکدیگر است. گوته به اندیشههای حافظ دست یافته و از وی به گونهای بینظیر متأثر گشته است. اگرچه تأثیر بزرگان از یکدیگر نادر نیست، لیک چنین تأثیراتی اغلب میان دو همعصر صورت میپذیرد و در مورد ایندو، ابزارهای ارتباطی نوین برای نخستین بار، امکان تبادل افکار میان دو فرهنگ و دو تمدن متفاوت را بوجود آورده است؛ و این امر در نوع خود تا آن زمان بیسابقه مینماید.
گوته اگرچه تحت تأثیر موضوعات گوناگونی قرار گرفته، آنچه را که در هنرش بکار برده است، آغشته به شخصیت خود ساخته و این نکته در مورد دیوان شرقی او نیز صادق است؛ دیوانی که زیباترین ثمرهٔ تحلیل او از شرق و نتیجهٔ مستقیم تجربهٔ روحی او با حافظ است. در دیوان شرقی ویژگیهای ناآشنای شرق تا بدانجا گنجانده شده، که خواندن بخش اعظم آن، حتی برای دوستداران آثار گوته دشوار مینماید. لیک دیوان خواجه در ایران بر سر زبانهاست. همه کس از خرد و کلان او را میشناسند و دوستش دارند. دیوان گوته جدا از یک یا دو بخش از آن، در ردیف آثار گمنام شاعر آلمان قرار دارد و تنها موضوع بحث معدود متخصصین ایرانشناسی و ادبیات آلمانی است. این اثر کوششی است برای تلفیقی خالقانه از شرق و غرب و پیش از هر چیز، تلفیقی از ساختار ذهنی حافظ و گوته و سرانجام تمجیدی بیمانند است که نبوغ غرب از نبوغ شرق میکند.
با این وجود، حافظ که نخستین انگیزهٔ تألیف دیوان شرقی بشمار میرود، در محور اصلی باقی میماند. گوته بخشهای نخست این مجموعه را «به حافظ» مینامد و عنوان کنونی دیوان را بعدها برمیگزیند. حافظ تنها شاعری است که فصلی از دیوان شرقی بنام اوست. از حافظ بیش از هر شاعر دیگر در دیوان شرقی سخن میرود و کسی نیست که اینچنین مورد تحسین گوته قرار گیرد.