«شعر او [مظاهر مصفا] را بسیار میپسندم و دوست دارم. سیمای او در این آینهٔ روشن همان است که من میخواهم، عزت نفس و بینیازی از هرکس و هرچیز، ستیز با ظلم، سرکشی و طغیان، درشتی با قدرتمندان و بالادستان، وطنپرستی و مردمدوستی...»
امیربانوی کریمی (امیری فیروزکوهی)
از مقدمهٔ کتاب «نسخهٔ اقدم»
استاد فقید و آزادهٔ زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران امیربانو کریمی (فیروزکوهی) دیگر در میان ما نیست. پژوهشگر توانا و معلمِ مهربان چندین نسل از دانشجویان دانشکدهٔ ادبیات.
یاد ایشان، پدرشان، شاعر فقید امیری فیروزکوهی و همسرشان استاد مظاهر مصفا زنده باد!
به خانوادهٔ فرهیخته و هنرمندِ ایشان غممباد میگوییم.
پیش از من و تو بسیار، بودند و نقش بستند
دیوارِ زندگی را زینگونه یادگاران
وین نغمهٔ محبت بعد از من و تو مانَد
تا در زمانه باقیست آوازِ باد و باران
رسانهٔ فرهنگی شفیعی کدکنی