بهشتی و عاشوراه- حاضر نیستم ما جنگ را شروع کنیم
در همین موقع که حضرت مشغول تنظیم سپاه خودش است، یک عده از سپاه دشمن و سواران گفتند بیاییم از پشت به اردوی حسین حمله کنیم. یکی از آنها یا سرکردهی آنها شمر بود ...
شمر فریاد زد: ای حسین! آتشی را که در روز قیامت در انتظارت است، به دست خودت در دنیا درست کردی؟ این جمله مثل تیری زهرآگین در قلب دوستان و هواداران حسین فرو رفت و نیش میزد. مسلم بن عوسجه عرض کرد، آقاجان اجازه بدهید من این مرد خبیث را از اینجا با تیر بزنم تا کشته شود.
دقت کنید! امام فرمود: نه، من حاضر نیستم ما جنگ را شروع کنیم. تا دنیا بداند من در راه همان پیغمبری قدم میگذارم که در تمام جنگهای اسلام، جنگش صورت دفاع از حوزهی اسلام داشت، تا کسی جرأت نکند بگوید پیغمبر و خاندانش با زور شمشیر میخواستند حرف خودشان را پیش ببرند. باید دنیا بداند من جنگ را آغاز نکردم. فرمود: نه، تو تیر نیانداز، بگذار آنها شروع کنند.
مبارزه پیروز، ۲۲.