Get Mystery Box with random crypto!

" شاهـــراه "

لوگوی کانال تلگرام shahrah — " شاهـــراه "
لوگوی کانال تلگرام shahrah — " شاهـــراه "
آدرس کانال: @shahrah
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
کشور: ایران
مشترکین: 4.03K
توضیحات از کانال

🦋 رسانه‌‌ی فرهنگی هنری شیعه
🍃 سلام بر بهار مردمان و خرمی روزگاران
📍صفحه اینستاگرام:
Instagram.com/Shahrah.ir
👈🏻 صفحه توييتر:
twitter.com/Shahrah_ir
📩 روابط عمومی:
🆔 @Shahrah_Admin

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 4

2022-06-11 13:32:38
اذن به یک لحظه نگاهم بده

ای که حریمت مثل کهرباست
شوق و سبک خیزی کاهم بده

تا که زِ عشق تو گدازم چو شمع
گرمی جان‌ سوز بـه آهم بده

لشکر شیطان بـه کمین منند
بی کسم ای شاه پناهم بده

از صف مژگان نگهی کن به من
با نظری یار و سـپاهم بده

در شب اوّل که به قبرم نهند
نور بدان شام سیاهم بده

ای که عطابخش همه عالمی
جمله حاجات مرا هم بده

آن چه صـلاح اسـت برای حسان
از تو اگر هم که نخواهم بده

ای حرمت ملجا درماندگان
دور مران از در و راهم بده

ای گل بیخار گلستان عشق
قرب مکانی چو گیاهم بده

آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی زِ گناهم بده

#امام_رضا علیه‌السلام

@Shahrah
779 views10:32
باز کردن / نظر دهید
2022-06-11 09:31:01 مسیح ایران

#امام_رضا علیه‌السّلام
باصدای: سیدهادی #گرسویی
شعر: سیدحمیدرضا #برقعی

#فایل_صوتي

@Shahrah
771 viewsedited  06:31
باز کردن / نظر دهید
2022-01-01 17:47:26
صفای خانه‌ی حیدر (ع)
#فاطمیه

@Shahrah
324 views14:47
باز کردن / نظر دهید
2022-01-01 17:46:24 ‍ حرف حق به مزاج هیچکس خوش نمی‌آید. مگر آنکه؛
او از حق نگذشته باشد.

حرف امروز و دیروز هم نیست. از اول خلقت آدم تا خاتم درگیریم با اینکه حق آن چیزی است که دلمان بخواهد یا تن دهیم به آنچه دل به خواهمان نیست.
همه ما آدم هایی دیده‌ایم که می‌دانند فردی برای جایگاهی مناسب است ولی نمیخواهندش. چون او برای تعدی آنها از حق مناسب نیست.

چون به او نمیشود گفت: "من برادرتم ندید بگیر !
من دوستتم استخدامم کن."

آن آدم ها توانمندند ولی جامعه از داشتن و پذیرش آنها ناتوان است‌. پس جامعه بداند تاوان اش را هم باید بدهد.

آن روزها که بانوی خانه علی (ع) روز به روز می‌ سوخت و آب میشد.
از او پرسیدند: "دختر رسول (ص) چگونه ای؟"
نگفت کمرم
نگفت پسرم
نگفت صورتم!
فرمود:
خشمگینم از مردانتان ! نا امیدم از آنها که خود را به بد زمامدارانی سپردند.
در ادامه فرمود:
"عیب ابالحسن چه بود که این چنین انتقام جویانه با او رفتار کردید؟
به خدا سوگند به خاطر شمشیر برنده اش که باطل برانداز بود انتقام گرفتید."

حقیقت بود. حقیقتی که نپذیرفتنش تاوان دارد و داشت.

جایی در این خطبه بانو به رخ می کشند که اگر علی (ع) در جای درستش بود. چنان شما را هدایت میکرد که تنتان و روحتان آسیبی از روزگار نبیند. چه شد؟

همه شنیدند. ولی شنیدن با حرف شنوی فرق دارد.
آن روز
سود مالشان
سود زورشان در بودن علی (ع) نبود.
پس زور و مال و راهشان را به نبودش مفت باختند.
بانوی ما فریاد شد که دارید ارزان میفروشید
حیدر (ع) را !
که میوه باغ رسول عیب ندارد.
شما توان استفاده از آن را ندارید.
چون او هویدا میکند چقدر کالید و خام و به درد نخور و مسلم است میوه‌ای این چنین گوارا به مزاج کال فروشان خوش نیاید.پس باغ و باغچه و میوه را آتش میزنند تا مباد مردمی طعم میوه علوی را بچشند!


نمانیم بدون حیدر (ع)
بدون باغ و باغبان
آن هم با عیب جویی که زیر پا گذاشتن حق است.
که حقیقت این بود:
عیب از ما و مسلمانی ماست.
وگرنه بانوی من
ابالحسن (ع) به مقدار گردی به روی مژه‌ای هم عیب نداشت!

#خطبه
#فاطمیه
ب.نظری منش #رد_قلم

@Shahrah
313 views14:46
باز کردن / نظر دهید
2021-12-31 15:31:56 تب عشق
#فاطمیه
محمدحسین #پویانفر
@Shahrah
263 viewsedited  12:31
باز کردن / نظر دهید
2021-12-31 06:37:20
... و هیچ برگی (بر زمین) نمی‌افتد،
مگر این‌ که او از آن آگاه است ...

سوره انعام/ آیه ٥٩
#دلت_را_به_خدا_بسپار

@Shahrah
451 views03:37
باز کردن / نظر دهید
2021-12-30 13:29:04
زیارت حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها)
صفحه دوم
#ادعیه
@Shahrah
346 views10:29
باز کردن / نظر دهید
2021-12-30 13:29:03
زیارت حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها)

#ادعیه
@Shahrah
338 views10:29
باز کردن / نظر دهید
2021-12-30 08:48:18 از من تا او مسیری است نه خیلی کوتاه نه خیلی بلند
آنقدری که ایمان دارم پشت چند پیچ و خم دوران او را خواهم یافت.
ولی؛
از من تا او دروازه ایست برای رسیدن به آن مسیر،شیشه ای!

هر روز پشت آن دروازه مسیر را می‌بینم.
می‌دانم یک راه نرفته دارم و یک مقصد نرسیده. دل گرمم به آن مسیر و آن مقصد روبرو. هنوز راه را بلدم.

اما؛
دروازه قانونی دارد. می‌تواند تغییر جنس دهد،مثلا سنگی می‌شود.
اگر، من تغییر کنم.

اگر نگاهم عادت کند به آنچه نباید دید.
زبانم عادت کند به آنچه نباید گفت.
دلم عادت کند به آنچه نامش فراموشی است.
دروازه شیشه‌ای می‌رود تا سنگی شود.

دروازه شبیه من است و راه شبیه لبخند او.
وقتی دروازه جنس عوض میکند.
من دیگر راهی ندارم به او و لبخندش. راه را پشت دروازه سنگی گم میکنم و باز در آن حیرانی عجیب باید سنگ را به عشق الماس نشانی بتراشم.
کلید الماس دلم را که سلام بر او و یاد اوست در قفل بچرخانم.
اگر باز هم‌ پشت دروازه پیدا نشد. اگر ترسیدم کلید در قفل بشکند.
کلمه رمز را بگویم:
"اینبار برای مادرت راهم‌ بده آقا!"

من میدانم در آن لحظه دروازه تمام شیشه میشود. کلید بازش میکند و راه گم شده پیدا میشود.
ولی؛ حواس جمع میخواد به این سادگی هم‌نیست.
هر روز به خودم میگویم: حواست هست زبانت چه گفت؟ حواست هست بر چه خندیدی و بر چه گریستی؟
هر زبانی نمیتواند بگوید یا مهدی (ع)
هر زبانی نمیتواند بخواند یا زهرا (س)

مسیر ناپیدا همیشه هم‌ ساده پیدا نیست
اگر من خودم را در روزهایم گم کنم!


روبرویم دروازه ای است که‌ امروز پشتش با کلیدی ایستادم. در قفل انداختمش و چرخاندم.

بلند و با حواس جمع گفتم: #سلام !
هم‌ راه من
سر راست ترین مسیر دلم
مادرت اینبار هم مادری کرد و راه نشان داد آقا...

ما‌ راهی شده اوییم.
از گمراهی دیروزم بگذر.

ب.نظری منش #رد_قلم
#امام_عصر علیه السلام

@Shahrah
433 viewsedited  05:48
باز کردن / نظر دهید