Get Mystery Box with random crypto!

شهریار خسروی

لوگوی کانال تلگرام shahriarkhosravii — شهریار خسروی ش
لوگوی کانال تلگرام shahriarkhosravii — شهریار خسروی
آدرس کانال: @shahriarkhosravii
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 2.02K
توضیحات از کانال

زن، زندگی، آزادی. اعدام نکنید.
نقد ناشناس:
https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1303651-gPnmxir
✉️ Email: khosravi_shahriar@yahoo.com
🌐 shahriarkhosravi.com

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-06-04 08:37:56 با حاکم شدن گفتمان براندازی،
آیا عصر حجاریان تمام شده است؟
(درباره‌ی حاکمیت دوگانه در اپوزیسیون برانداز)


سعید حجاریان را نظریه‌پرداز یا استراتژیست اصلاحات دانسته‌اند. برای نزدیک به سه دهه عموم نیروهای سیاسی خود را له یا علیه مفاهیمی تعریف کرده‌اند که بر زبان و قلم او جاری شده است. طبیعی است که عموما گمان می‌کنند با افول محبوبیت گفتمان اصلاحات، مفاهیم و راهبردهای پیشنهادی حجاریان هم افول کرده است. حجاریان را بیش از هرچیز به ایده‌ی حاکمیت و مشروعیت «دوگانه» و شعار «فشار از پایین و چانه‌زنی در بالا» می‌شناسند و گمان می‌کنند در عصر یک‌دست شدن (ظاهری) قدرت و امتناع بهبودخواهی در حکومت یا چانه‌زنی با آن ایده‌های حجاریان به بایگانی سپرده می‌شود. در ادامه، با اشاره به آنچه در بین اپوزیسیون برانداز می‌گذرد، به یکی از دلایلی می‌پردازم که نشان می‌دهد این باور عمومی نادرست است.

ادعای متن حاضر این است که در بین نیروهای حامی براندازی، اختلافات بین نیروهای «جمهوری‌خواه» و «سلطنت‌طلب» نشان‌دهنده‌ی این است که ایده‌ی مشروعیت دوگانه توصیف درستی از آرایش نیروهای سیاسی ایران به دست می‌دهد. پس جنبه‌ی توصیفی نظریه‌ی حجاریان درست است. به علاوه، تجویز ایشان مبنی بر «گذار به دموکراسی از طریق ایجاد حاکمیت دوگانه‌ی کارکردی» هم همچنان، خودآگاه یا ناخودآگاه، یک راهبرد عملی و هم‌اکنون دستور کار بخشی از اپوزیسیون برای ایجاد «حاکمیت دوگانه در اپوزیسیون» است. اما پیش از استدلال در این‌باره، ابتدا لازم است توصیفی کوتاه از موضع حجاریان به دست بدهیم.

ایده‌ی اصلی آن است که در ایران مدرن دو منبع مشروعیت (در معنای مدنظر ماکس وبر) وجود داشته است که در این جا برای آسان شدن بحث آن را مشروعیت سنتی و مشروعیت مدرن می‌نامم. موازانه‌ی قوا در صد سال گذشته به گونه‌ای بوده است که هیچ‌کدام از حامیان دو نوع مشروعیت در مواقع تنش توانا بر حذف دیگری نبوده‌اند و لذا در حالی که همیشه مشروعیت سنتی دست بالا را داشته است (چه ناسیونالیسم اقتدارگرا و چه اسلام‌گرایی افراطی)، گاهی با قدرت گرفتن مشروعیت مدرن حاکمیت هم به تبعیت از مشروعیت، «دوگانه» شده است. از نظر حجاریان حاکمیت دوگانه در حدودا سه سال دولت محمد مصدق در زمان پهلوی و در سه سال اول دولت خاتمی در دوره‌ی جمهوری اسلامی محقق شده است. در هر دو مورد حاکمیت دوگانه‌ی مورد بحث «غیرکارکردی» و نامتعادل بوده است و زمینه‌ی سقوط دولت‌ها را فراهم کرده است. بخش تجویزی حرف حجاریان (راهبرد حاکمیت دوگانه) آن است ‌که باید حاکمیت را در گام اول «دوگانه» و در گام دوم «کارکردی» کرد به صورتی که شرایط پایدار دمکراتیک تامین شود و نیروی سنتی توان حذف نیروی مدرن را نداشته باشد. به عبارت دیگر، دولت‌های مصدق و خاتمی گام اول را به درستی برداشتند و در برداشتن گام دوم (تثبیت دستاوردها) شکست خوردند.


به نظر می‌رسد هرچند با یکدست شدت قدرت در جمهوری اسلامی مشروعیت دوگانه در حاکمیت دیگر بازتابی ندارد، اما این دوگانگی در میان اپوزیسیون سیاسی برانداز بازتولید شده است. دوگانگی‌یی که در ذات مفهوم «پادشاهی مشروطه» و «جمهوری اسلامی» وجود داشت که ناشی از برخورد دو مفهوم سنتی و جدید بود اکنون بین سلطنت‌طلبان و جمهوری‌خواهان بازتولید شده است.

فرض کنید قرار باشد دولت موقتی بین نیروهای اپوزیسیون شکل بگیرد. آن دولت موقت چه شکلی خواهد داشت؟ آیا چیزی شبیه دوگانگی دولت موقت انقلاب ۵۷ (آیت‌الله خمینی/مهندس بازرگان) نخواهد بود؟ به فرض پیروزی، آیا فردای پیروزی ناسیونالیست‌های اقتدارگرا و جمهوری‌خواهان مدرنیست در برابر هم قرار نخواهند گرفت؟ نقش روحانیت چه خواهد بود؟ دوباره مشروعیت دوگانه در روحانیت شکاف ایجاد نخواهد کرد؟

به نظر می‌رسد در عصر تفوق گفتمان براندازی، تاریخ مصرف ایده‌ی حجاریان نگذشته است و مفاهیم او هنوز از کفایت لازم برای توصیف آرایش نیروها برخوردار است. سوال دیگر این است که آیا بخش تجویزی نگاه حجاریان هم هنوز جذابیت دارد یا نه: آیا دمکراسی‌خواهان باید حاکمیت را دوگانه و با تثبیت دستاوردها آن را کارکردی کنند؟ شواهد نشان می‌دهد که برخی از نیروها در اپوزیسیون برانداز هم مشغول همین کار هستند: کافی است به نقدهای تند علی افشاری به رضا پهلوی نگاه کنید. مشروعیت دوگانه بر آفتاب افکنده شده و می‌رود که روز به روز بیشتر شکل عینی به خود بگیرد. به بیانی استعاری می‌توان این وضعیت را «حاکمیت دوگانه در اپوزیسیون» نامید.

شهریار خسروی
Shahriarkhosravi.com
@shahriarkhosravii
1.3K viewsedited  05:37
باز کردن / نظر دهید
2022-06-01 02:47:46 جمهوری ایرانی: بحثی درباره‌ی یک «یای نسبت»

در بین نیروهای سیاسی مدافع براندازی، آن دسته از نیروها که دل در‌ گروی برپایی یک جمهوری سکولار دمکراتیک دارند حساب خاصی روی شعار «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» باز کرده‌اند. تصور بر این است که در برابر شعارهایی که بوی نوعی گذشته‌گرایی یا اقتدارگرایی باستان‌گرا می‌دهند، می‌توان روی این شعار به عنوان رمز وحدت نیروهای جمهوری‌خواه تمرکز کرد. به‌علاوه، ممکن است این نیروها این شعار را شاهدی بر علاقه‌ی (بخشی از) مردم به مدل حکومت مطلوب خود بدانند. آن‌چه در اینجا می‌نویسم، حاوی نوعی بدبینی در این باره است.

«جمهوری ایرانی»، با «جمهوری ایران»، فرق دارد. «جمهوری ایران»، گویی تنها بر «شکل» حکومت دلالت می‌کند اما «جمهوری ایرانی» گویی ادعایی درباره‌ی «محتوا»ی حکومت هم دارد. «جمهوری ایران» نوعی جمهوری است که از قضا در ایران برقرار شده است. اما بنا بر تعریف می‌توانست در آلمان، عراق، آمریکا یا هرجای دیگر هم برقرار شود. مضاف‌الیه ایران در اینجا تنها نشان‌دهنده‌ی تعلق این نوع حکومت به سرزمینی خاص است و چیزی درباره‌ی ماهیت آن نمی‌گوید. در مقابل، «جمهوری ایرانی» اما نوعی از جمهوری است که تنها در ایران رخ می‌دهد. صفت «ایرانی» چیزی به معنای جمهوری می‌افزاید. اما چه چیزی می‌افزاید؟

قبل از اینکه به این سوال پاسخ بگویم بگذارید به یک اعتراض احتمالی پاسخ دهیم: تاثیر قافیه. یکی ممکن است بگوید که: سخت نگیر. ملت می‌خواسته‌اند جزء اول شعار با جزء دوم آن هم‌قافیه شود و لذا یای نسبت را اضافه کرده‌اند. من می‌گویم: بله، این اعتراض به‌جاست و نباید بر تحلیل یک شعار که احتمالا بی‌دقت و ناگهان در خیابان ساخته شده افراط کنیم. اما باید دقت کنیم که این صفت «ایرانی» به تاکید و عامدانه جایگزین صفت «اسلامی» شده است. جمهوری «ایرانی»، در سرراست‌ترین تفسیر آن، در تقابل با جمهوری «اسلامی» معنا می‌شود. به عبارت دقیق‌تر، در این‌جا «ایرانی» در برابر «اسلامی» قرار گرفته است.

حالا می‌توانیم به سوالمان برگردیم: صفت «ایرانی» چه چیزی به معنای جمهوری می‌افزاید؟ سوال بهتر این است: چه جای بدبینی وجود دارد؟ پاسخ این است: جمهوری سکولار دمکرات بنا به تعریف نسبت به دین و نسبت به ملیت، همچون ارزش‌های مورد تاکید بخش‌هایی از جامعه، خنثی است. البته ملی‌گرایی همچون یک ایدئولوژی و انتقاد یا حتی مخالفت با دین در یک جمهوری سکولار دمکرات آزاد است اما لزوما (یا اصلا) توسط کلیت چهارچوب سیاسی حمایت با تبلیغ نمی‌شود و جزء مفاد قرارداد اجتماعی یا هویت نظام سیاسی نیست. اما به نظر می‌رسد عبارت «جمهوری ایرانی»، در سرراست‌ترین تفسیر ما از آن، نوعی از ملی‌گرایی را در مفاد قرارداد اجتماعی جامعه قرار می‌دهد که لزوما جمهوری‌خواهان به آن علاقه‌مند نیستند. در عبارت «جمهوری ایران» تعهدی حداقلی به ناسیونالیسم به معنای پذیرش دامنه‌ی اثر قدرت و مسئولیت حکومت در دولت‌ملت ایران وجود دارد، اما «جمهوری ایرانی» چیزی بیش از یک تعهد حداقلی، یعنی تعهد به ناسیونالیسم همچون یک ایدئولوژی، به چشم می‌خورد.

و این عجیب نیست. شعار مورد بحث، «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» در ماه‌های واپسین جنبش سبز (احتمالا از روز قدس ۱۳۸۸) در کنار شعارهایی چون «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» شنیده شد. هرچند همین شعار را هم می‌توان خوش‌بینانه تفسیر کرد (و آن را در کنار «چه ایران، چه غزه، کشتن مردم بسه» فهمید) اما ظن قوی‌تر آن است که همه‌ی این شعارها در دل گفتمانی تولید می‌شود که نوعی ناسیونالیسم ایدئولوژیک (در تقابل با دین، با اقلیت‌های قومی و نژادی، و با همدلی برای سایر ملل تحت ستم) در مرکز آن قرار دارد.

این مطلب از این جهت اهمیت دارد که نیروهای به اصطلاح جمهوری‌خواه ممکن است در آینده از آنچه تحت عنوان این شعار انجام خواهد شد شگفت‌زده شوند. به عبارت دیگر، مشخص نیست کسانی که این شعار را سر می‌دهند لزوما دل در گروی یک دمکراسی مشارکتی فراگیر مبتنی بر یک ناسیونالیسم حداقلی داشته باشند. (البته این حرف به این معنا نیست که آن‌ها دل در گروی یک ناسیونالیسم اقتدارگرا هم دارند، بلکه صحبت به سادگی این است که سرداده شدن این شعار در خیابان‌ها لزوما به معنای علاقه‌ی تظاهرکنندگان به ایده‌آل جمهوری‌خواهان نیست). ممکن است برخی از نیروها این شعار را از آن خود کنند و کم‌کم معنای آن را در دل یک‌شبکه‌ی گفتمانی و لابد در کنار شعارهای دمکراتیک دیگر ارتقا دهد و از عناصر نامطلوب بپیرایند. نگارنده در این کار اشکالی نمی‌بیند، اما می‌داند که این کار آسانی نیست. (هرچند که این متن به نفع یا علیه این نیروها نیست).

شهریار خسروی
Shahriarkhosravi.com
@shahriarkhosravii
1.5K viewsedited  23:47
باز کردن / نظر دهید
2022-05-23 19:30:35
#دوم_خرداد و دستاوردهای پس از آن بهترین استفاده‌ی اصلاح‌طلبان از اشتباه اقتدارگران در برآورد رای خاتمی بود. بعد از آن هرچه بوده استفاده‌ی بهینه‌ی اقتدارگرایان از اشتباهات خاتمی و رهبران دیگر اصلاح‌طلب بوده است.

تبریک گفتن دوم خرداد در شرایطی که مردم در شهرکرد، ایذه، گلپایگان، سورشجان، هفتشجان و... خشمگین از امروز و ناامید از آینده هستند، کار آسانی نیست. دوم خرداد را به شهدا، اسرا، جانبازان، مدافعان و سربازان دوم خرداد تبریک می‌گویم و امیدوارم اصلاح‌طلبان به آرمان‌های دوم خرداد و به راه پدر اصلاحات، حضرت آیت‌الله منتظری، برگردند.

@shahriarkhosravii
1.8K viewsedited  16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-04-03 18:24:50
در ابتدای دهه‌ی هفتاد شمسی، ۱۳۴ نویسنده نامه‌ای سرگشاده خطاب به مردم و مسئولین نظام جمهوری اسلامی با نام ما نویسنده‌ایم منتشر کردند. آن‌ها با شجاعت تمام در حرکتی آزادی‌خواهانه و خشونت‌پرهیز خواهان لغو سانسور و آزادی نشر و برقراری نهاد صنفی نویسندگان شدند. تا ایران هست، افتخار نوشتن چنین متنی برای نویسندگان آن نامه محفوظ است.

اگر از مخاطرات انتشار چنین متنی در آن سالها باخبر باشید، کمی محتاطانه‌تر درباره‌ی سهم نویسندگان این متن، مثلا دکتر #رضا_براهنی، در دفاع از آزادی بیان صحبت می‌کنید. کسانی که در آن سالها چنین متنی را امضا می‌کردند خوب می‌دانستند به مصاف چه چیزی می‌روند. به‌علاوه اگر قرار باشد فعالیت #بکتاش_آبتین نمادی بی‌محتوا نباشد، باید در پرتو این متن نگریسته شود. در این ویدئو #محمد_مختاری درباره‌ی نامه‌ی ۱۳۴ نویسنده حرف می‌زند.

ویدئو بالا را از کانال تلگرامی تحشیه (به مدیریت آقای #سهند_آقایی) برداشته‌ام:
https://t.me/tahshie

@shahriarkhosravii
2.8K viewsedited  15:24
باز کردن / نظر دهید
2022-03-27 21:56:17
تلفن زار می‌زند
کسی‌ که قرار بود کشته شود، مرد...
(علی‌شاه مولوی)


رضا براهنی، که از خطر قتل‌های زنجیره‌ای جان به در برده بود، درگذشت. رفتار برخی پیج‌ها و رسانه‌های‌ سلطنت‌طلب هم نشان داد که #ساواک جدیدي در حال شکل گرفتن است.

@shahriarkhosravii
3.3K viewsedited  18:56
باز کردن / نظر دهید
2022-03-17 21:08:02 خودمم یه فیگور جدیدم
یه براهنیِ دانشگاهی
در بلاغت، سعدی
در تکنیک، نظامی
یه آنارشیستِ میانه‌رو
یه چامسکیِ خطِ امامی...

یه شعر نسبتا قدیمی رو امشب، به مناسبت سال نو، خوندم. در اخبار دیدم کیوان آزاد شده. این اجرای مسخره رو با احترام به یاد پاک #بکتاش_آبتین به رفیق نازنین #کیوان_باژن تقدیم می‌کنم.

@shahriarkhosravii
3.9K viewsedited  18:08
باز کردن / نظر دهید
2022-02-22 20:50:03 در عبارت طرح "صیانت از حقوق کاربران" همه‌ی واژه‌ها معنای برعکس می‌دهند. حتی "از" هم به معنی "به" به کار رفته است!

@shahriarkhosravii
3.9K viewsedited  17:50
باز کردن / نظر دهید
2022-02-18 06:27:38 بکتاش آبتین، یک نماد بی‌محتوا؟

۱. دلیلی روشن داریم برای آنکه بکتاش را شهید بدانیم: پذیرش آگاهانه‌ی خطر مرگ در راه آزادی بکتاش را در زمره‌ی شهیدان قرار می‌دهد.

۲. با این‌حال، باید دقت کنیم که بکتاش آبتین "فقط شهید" نبوده است. بیست سال فعالیت مستمر او محتوایی داشته است. وظیفه داریم آن محتوا را پیدا کنیم و اگر آن محتوا را قابل دفاع می‌دانیم از آن دفاع کنیم. بدون انجام این کار، نمادسازی از بکتاش بی‌حاصل و حتی خطرناک است و از جمله ممکن است نام بلند او را ابزار سواستفاده‌های سیاسی یا گروهی قرار دهد.

۳. اما آن محتوای قابل دفاع راه آبتین چیست؟ در این‌جا می‌کوشم رئوس کلی راه بکتاش را، آن‌طور‌ که من بر پایه‌ی اطلاعات محدودم فهمیده‌ام، بشمارم:

الف. بکتاش آبتین نویسنده‌ای سکولار از تبار نیمایوشیج و صادق هدایت بود. یعنی از لایه‌های تماما مدرن جامعه‌ی ایران به شمار می‌رفت. او برای آزادی می‌جنگید و مهمترین مصداق نقض آزادی را سانسور می‌دانست. او یاد گرفته بود با مطالبه‌ای مشخص و سنجش‌پذیر به مبارزه اقدام کند. این را از کانون نویسندگان ایران گرفته بود.

ب. بکتاش راه مبارزه‌ی بدون خشونت را برگزیده بود. البته مبارزه‌ی‌ بدون خشونت برای بکتاش سرپوشی برای سازشکاری نبود. خشونت زیادی را تحمل کرد اما دست به خشونت نزد. او ایده‌ی مبارزه‌ی بدون خشونت را نه از اصلاح‌‌طلبان یا از مهندس بازرگان بلکه از کانون نویسندگان ایران گرفته بود. او خوب می‌دانست که مبارزه‌ی بدون خشونت از انتخابات مجلس پنجم یا از دوم خرداد ۷۶ شروع نشده است؛ از زمان تاسیس کانون و با هدف مبارزه با دستگاه سانسور در حکومت پهلوی شروع شده و تا امروز ادامه داشته است. او شاگرد مکتب کانون نویسندگان ایران، دیرپاترین نهاد مدافع مبارزات مسالمت‌آمیز بود.

ج. بکتاش سرباز بود. در شرایطی جنگید که هیچ شانسی برای پیروزی نداشت. در انتظار هیچ غنیمتی نبود. پیشاپیش بازنده بود. عمل بکتاش عملی مطلقا اخلاقی بود. تا به این نکته دقت نکنیم مقام کسانی مثل بکتاش آبتین، محمد مختاری، محمدجعفر پوینده یا افرادی مثل آیت‌الله منتظری را نمی‌فهمیم.

د. کار بکتاش مبارزه برای مبارزه نبود. او شاعر و فیلمساز بود. میخواست آزادی برقرار شود تا برود پی کارش و شعرش را بنویسد. مبارزه برای آزادی برای او هدف نبود، وسیله‌ی‌ تحقق ادبیات بود. تا آنجا که آقای کیوان باژن، دیگر نویسنده‌ی زندانی کانون، را می‌شناسم، ایشان هم عینا در همین راه قرار دارد.

پی‌نوشت: روزی که بکتاش درگذشت، شاید ده سال‌ بود که او را ندیده بودم. به همین دلیل از فعالیت تشکیلاتی‌، محتوای پرونده‌ی قضایی و مشی سیاسی‌اش بی‌اطلاع بودم. کسانی که اطلاع دقیق‌تری از بکتاش داشتند باید درباره‌ی آنچه نوشتم داوری بکنند.

#کانون_نویسندگان_ایران
#بکتاش_آبتین
#کیوان_باژن #رضا_خندان_مهابادی

@shahriarkhosravii
4.3K viewsedited  03:27
باز کردن / نظر دهید
2022-01-08 19:18:06
4.2K views16:18
باز کردن / نظر دهید
2021-11-02 02:29:13
#آرش_گنجی، نویسنده و عضو کانون نویسندگان ایران، برای تحمل ۱۱ سال حبس وارد زندان اوین شد.


چرا دادگاه‌ها را علنی برگزار نمی‌کنید؟


#آرش_گنجی، #بکتاش_آبتین، #کیوان_باژن، #رضا_خندان_مهابادی
@shahriarkhosravii
4.4K viewsedited  23:29
باز کردن / نظر دهید