من سالہاستاینجا نشسته بهانتظار یک
روز که دیگه نشه فکر کرد بہت
آخه اونروز که با تو آغاز نشه و ادامه را
در کنارت، نتوان گذ راند. "نشسته و یک"
انتظاری در منمیگذرد، که یک
@shamdooni
روزیتو در طلوعشنباشی که ثانیه ثانیه
آن از تو رنگ نگیره، "با تو به شب نرسه"
اما درد را "از هر طرفی نوشته"
بشه هماندرد است