نقطهیِ پایان این سیاستها، کجاست؟! اقتصادِ سیاسیِ ایران، در | شهابالدّین بنائیان
نقطهیِ پایان این سیاستها، کجاست؟!
اقتصادِ سیاسیِ ایران، در سالیانِ پَساجنگ، بیش از هر زمان دیگر، محلِّ اختلافِ آراء و اندیشههایِ دو گروهِ عمده بوده است... اوّلی که متاثّر از اولویّتِ حفظِ کرامتِ مردم، بر ترجیحِ آن مصلحتِ اَهَم، تاکیدِ موکّد دارد، و دوّمی که تحتِ لوایِ همان سِنخ شعارها، بر تداومِ اقتدارِ سرمایهمحورِ خویش، بهنامِ صیانت از مصالحِ ملّی و...، پای میفِشُرَد! در شمارِ اصلیترین نقدهایِ وارده بر طیفِ آخر؛ نقشِ محوریِ جماعتِ تکنوکرات، در تنظیم، تصویب و پایداریِ سیاستهایِ ضدِّ عدالت است... راهبردهایِ اشتباهی که همچنان از سویِ همان جریان، با شدّت و حِدَّتِ فراوان پیگیری میشوند...! لذا، این سخنی به گزاف نیست که بگوییم: بخش مهمّی از معضلاتِ اقتصادِ بیمارِ ما، با استقرار و استمرارِ همین نگاهِ مصلحتجویانهیِ لیبرالی، بوجود آمده و تاکنون ادامه یافته است...! دردمندانه، از اولیایِ امور میپرسم: آیا سیطرهیِ سیاستهای تورّمزا و محرومیّتافزایِ شبهحزبی که افزون بر دو دهه پیش، از درونِ جناحِ موسوم به "راست" سَربرآورد و با پشتیبانیِ عناصرِ مشهور به "چپ"، قدرتِ نخستِ مسلّط بر اقتصادِ ایران گردید، حدِّ یَقِف و نقطهیِ پایانی ندارد؟! #نقد_ایام @shbanaiyan