اشاره: استادِ فرزانه آقای علیاکبر کسائیان، در شمارِ نویسندگانِ شهیرِ تاریخِ مطبوعات ایران است که آثار و تالیفاتِ گرانقدرِ او در نزدِ بزرگانِ فرهنگِ این سرزمینِ ادبخیز، ارزش و اعتبارِ فراوان دارد... این شاگردِ مبرّزِ جلالِآلِقلم "استاد جلالآلاحمد" که از خرمنِ دانش و بینشِ فضلایِ کمنظیری همچون: شهید دکتر محمّدجواد باهنر، استاد سیّدرضا برقعی، استاد دکتر محمّداسماعیل رضوانی، استاد دکتر غلامحسین شکوهی، استاد دکتر فخری امین، استاد دکتر امیرحسین آریانپور، استاد دکتر محمّدجعفر محجوب، استاد دکتر غلامعبّاس توسلی، استاد دکتر باقر ساروخانی و... خوشهها چیده؛ گوهری ناشناخته از وارستگی و نیکاندیشی است که حقیر، علاوه بر افتخارِ همسریِ صبیّهیِ او، درسآموزِ ناتوان و کمترینِ اندیشهیِ مهذّبش، بوده و هستم. روزنامه "هنرمند" طیِّ شماره امروزِ خود، مقالهای خواندنی از استاد را منتشر نموده است که در ادامه مرور مینماییم:
چشمان زیبا، این سلطان دیدهبان بیدار بدن را باید به درستی گشود و پنبه از دروازه گوشِ هوش برداشت و با حواس چندگانه دگر -دقیق و هنرمندانه– به دنیای پیرامون نگریست، بادا که از فیض شگفتیهای هر یک از آفریدههای «دادار مهربان» توش و توانی تازه یافته، حق بندگی به سزا ادا نمائیم.
سرگردان نشویم! هیچ نیازی نیست که برای شناخت سرچشمه لایزال این همه زیبائی در چینش پدیدههای همیشه پویای کارگاه خلقت، به رواقهای تودرتوی مکاتب فیلسوفان جابلقا و جابلسا یا مدارس مدعیان علوم عددبین و تجربه سنج رجوع کنیم تا «حکیم هنربخش» و صانع سرورآفرین نقش و نگار ارض و سما را بشناسیم! کافی است که با اندکی تامّل و تدبّر به اعضای موزون و مجموعههای منظم و بینظیر بدن خود بنگریم و طرز کار دقیق و خودکار قلب و دستگاه گردش خون و خونسازی یا فعل و انفعال هضم و جذب غذا و چگونگی دفع سموم و کارکرد کبد و کلیهها و دنیای هوشمند و پر رمز و راز مغز و اعصاب و روان را تماشا کنیم تا آفریدگار بخششگر و «حیّ هنرمند» را با تمام وجود بشناسیم و به پیروی از پدرمان «آدم» و ماممان «حوا»، سجده عبودیت به جای آوریم.
حضور همیشگی جلال و جمال آفریدگار در تک تک سلولهای انسان و نبات و جماد، آیه و نشانه روشنی از هنربخشی خداوندی است که از سر لطف، ذره ذره زیبائیهایش را بین مخلوقات قسمت کرده تا هیچ دابّه و جنبنده و آفریدهای از روشنای جمال جمیلش بینصیب نشود.
«اللهُ جَمیل و یُحِبُّ الجَمال» (خداوند بسی زیباست و زیبائی را دوست میدارد)
بذر زیبائی جمال را «حضرت حکیم» -هنرمندانه– از روز ازل نذر ما بندگان کرد تا تلخی مشقّتهای روزگار را با معجون شفابخش «هنر» درمان کنیم:
در آن خلوت که هستی بینشان بود، به کُنجِ نیستی، عالم نهان بود، ..... دلارا شاهدی در حجله غیب مبّرا دامنش از تهمت عیب نوای دلبری با خویش میساخت قمار عاشقی با خویش میباخت ولی زانجا که رسم خوبروئیست ز پرده خوبرو در تنگ خوئیست پَری رو تاب مستوری ندارد چو در بندی سر از روزن برآرد ز هر آیینهای بنمود رویی به هر جا خاست از وی گفت و گوئی .....
زمزمه آرام جویبار و شُرشُرِ گوش نواز آبشار – چهچه چکاوک و آواز عندلیب عاشق همنوا با هر جاندار و نبات و جماد و کلّ کائنات، سرمستی و سرور و سرزندگی خود را از فیض هنرهای آن «شاهد دلارام» و پری روی خوشرفتار کسب کرده و هر یک به زبانی و نشانی، الطاف بیشمار «ربّ الفلق» - این نخستین هنرمند مطلق را به نمایش میگذارند: برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتریست، معرفت کردگار #استاد_علیاکبر_کسائیان @shbanaiyan