یکی از دوستان روانپزشک این متن را برای من فرستادن، بهتر دونستم | کانال شناسایی و شکار مزدور ۱
یکی از دوستان روانپزشک این متن را برای من فرستادن، بهتر دونستم که منتشر بشه..
«همکارای عزیزم دوستای عزیزم خودکشی چرا؟ هرجا کم آوردین بذارین برین. حالتون بهتر شد برگردین بهترم نشد برنگردین اما یه راه بازگشت به زندگی واسه خودتون نگه دارین. هیچکی بعد مرگ ما بابت فشار کاری و روحیمون دچار عذاب وجدان نمی‌شه چون معمولا وجدانی در کار نیست. در دوران اینترنی، بخش مسمومیت مراجعی بود که همه می‌دونستیم راه برگشتی نداره. دستمو گرفت گفت آرزو دارم زنده بمونم حتی اگه تا ابد زندگیم فقط بیدار شدن و خوابیدن بشه. نذار نیست بشم. نذارین نیست بشین».
اضافه میکنم: برای «اعتراض» خودکشی کردن و نابود کردن خود، هیچ تغییری در روند بهتر شدن اون گزاره نشده. همه ما میدانیم (و البته امیدوارم که واقع بینانه نگاه کنیم و هیچ ترسی از مرگ نداشته باشیم) مرگ اصلا ترسناک نیست که چهار چنگولی به زندگی بچسبیم، ولی زندگی یک شانس برای زنده بودن و زندگی کردن و لذت بردن است، مرگ خودش روزی به سراغ ما میاید، پس تا زنده هستی زندگی کن. اگر بخواهم مرگ را ساده تعریف کنم و ثابت کنم که بعد از خودکشی من (برای یک اعتراض و ناهماهنگی) چه اتفاقی میافتد، مثالی میزنم: یک فرد یا چندین تن به فعالیت من در این کانال « یا گروهی» اعتراض دارن و اینجا را ترک میکنن، خب چه اتفاقی افتاده؟ اتفاقی که افتاده این هست که اون افراد فقط اینجا نیستن و فعالیت من و این کانال یا گروه ادامه داره…. خودکشی و ترک جایی برای اعتراض، دقیقا به همین سادگی هست. پس منطقی این هست که بمان و اعتراض کن و مانع جلو رفتن یک بی‌نظمی باش اگر واقعا میدونی و مطمعن هستی که بی‌نظمی حاکم است. زمانی در پدیده‌ای تغییر ایجاد میشود که در راه اعتراض آن پدیده یکی و یا چند تن را «بکشند» (نه اینکه خودکشی صورت بگیرد) اون کشتن‌ها به دست افراد یا قماشتگان هست که در اون پدیده و گزاره تاثیر میگذارد و باعث عوض شدن و چه بسا بهتر شدن اون پدیده یا قانون میشود. نه پرت کردن خودم و کشتن خودم!
پس منطقی باش و بمان و اعتراض کن از تز آنتی تز بساز و باعث بوجود آمدن سنتز باش.
