Get Mystery Box with random crypto!

۱۹۷۶ ) میان امشب و فرداست  ساعتی دیگر که سایه‌ی او پنجره‌ی کو | شبکهٔ شعر سپید

۱۹۷۶ )

میان امشب و فرداست
 ساعتی دیگر
که سایه‌ی او
پنجره‌ی کوچک سپیده دمان را آفتاب می‌کند
شادا که پگاهگاه
خانه
 باغ آلبالوست
 گل‌های آتشی که زمستان را آب می کند
پیشواز گنجشک‌ها را
 برخیز و از پنجره خم شو
 پس شکیبا باش شاعر عاشق
 که زودش خواهی دید
و در آن دوردست
 مرگ پیر را نیز
که به دنبال پاییز می گردد

 زیبا باش عاشق شاعر
 که از واپسین بیابان
تا آخرین خیابان
زندگی جوان توست
 که می‌آید
با گیلاس‌ها و گنجشک‌ها

#محمد_حقوقی

شبکه‌ی شعر سپید
@sher_sepid