۱۹۷۹) پلاژهای عاشقانهی غروب با نیمکتی از ستارههای آشفته بوسهای که رها میشود در آشنایی باد شب شب گیسوان تو شب بلند پریشانی است و گردونههای سرکش موج در ازدحام عاشقانهی مهتابهای دریایی پلاژهای عاشقانهی غروب آه در احاطهی اینهمه ملال ماسهای با لیوانی آبجو و سیگاری که به انتها نمیرسد هرگز دریای دخترانه با گوشماهی هائی که شکل نام ترا دارند در ساحل فواصل مردانه پلاژهای عاشقانهی غروب آه در احاطهی اینهمه ملال ماسهای با بوتههای تند غریزه و بوسهای که رها میشود در آشنایی باد #شهرام_شاهرختاش شبکهٔ شعر سپید @sher_sepid 271 viewsedited 23:13