Get Mystery Box with random crypto!

با یک نظر عاشق چشمانِ او شدن گَردِش کوهانِ لَبَش باعث جادو | شهر شعر نو

با یک نظر عاشق چشمانِ او شدن
گَردِش کوهانِ لَبَش باعث جادو شدن

پریشانیِ زُلفَش موجب آشفتگیِ هواست
حواسِ من و زُلف و باد ؛ همسو شدن

دو فنجانْ قهوهِ سرد و تلخ روی میز
کنارِ پنجره مشغولِ بگومگو شدن

خُلقَش تنگ است و کمی تُند مزاج
لیکن نگاهم درگیرِ اِشارَت های اَبرو شدن

گاهی با زبانِ سرخ طعنه میزند مَرا
از سر تا پا در مُردابِ خود فرو شدن

درمانده ام از بحث های تکراری
امّا دوباره مجبور به بازگو شدن

رنگین کمانِ وجودم سال ها سیاه است
آنگاه یکباره متهم به 《دو رو》 شدن

به سوی دوست تا خورشیدِ غزل رفتن
در آخِر با سایه ی خود 《رو به رو》شدن

در دهانِ دل پر از حرف های مَحالم
خواسته های گذشته تبدیل به آرزو شدن
محمد حسین عبداللهی
@shere14urmia