Get Mystery Box with random crypto!

حبس تعزیریِ پروانه و دیوار بتن بند/انگشتی و اعزام به سوراخ اُ | شعر امروز

حبس تعزیریِ پروانه و دیوار بتن
بند/انگشتی و اعزام به سوراخ اُزن

گیر دادن به درازای دو تا گوش الاغ
اَنگ آزادی و تبعیض نژادی به کلاغ

سلطنت کردن یک شاه و نرفتن به شکار
طعمه ی مرده ی آماده و شاهِ سرِ کار

جوجه های ته پاییزِ به هم صیغه شده
دسته ی بی شرفِ تیز تر از تیغه شده

عینک دودیِ یک قابلمه روی اجاق
شام آخر لب معشوقه ی در حال طلاق

گرگ کم حوصله پستان ندوشیده ی گاو
شیرِ در خاور دور و وسطِ عرشه ناو

سجده ی درد به پیشانیِ با شرط شروط
برزخ گمشده مابین قنوت و هپروت

اصل ناچاری همسو شده با ریل قطار
واگن پر شده از دختر در حال فرار

فیلمنامه شدن زندگی مردم شهر
منتقد های توهم زده علامه ی دهر

جمع شاعر شده با حبسیِ نا کام به بنگ
پخش اشعار فراماسونی از لول تفنگ

کوسه ماهی شدن و جا نگرفتن ته تنگ
فرش قرمز خجل از قدمت طولانی لُنگ

داستان من و این وسوسه ی قالب و فرم
قصه ی مجرم و برگشتنِ به صحنه ی جرم

هنر این است که هم طعمه و هم دام شوم
وسط این همه رسوا شده به/نام شوم

سید بهنام صلاحت پور

@shereemroz