اجازه هست که اسم تو را صدا بزنم به عشق قبلی یک مرد، پشت پا بزن | شعر امروز
اجازه هست که اسم تو را صدا بزنم
به عشق قبلی یک مرد، پشت پا بزنم؟!
اجازه هست که عاشق شوم، که روحم را
میان دست عرق کرده ی تو، تا بزنم؟!
دوباره بچه شوم بی بهانه گریه کنم
دوباره سنگ به جمع پرنده ها بزنم؟!
دوباره کنج اتاقم نشسته، شعر شوم
و یا نه! یک تلفن به خود شما بزنم؟!...
نشسته ای و لباس عروسی ات خیس است
هنوز منتظری تا که زنگ را بزنم
برای تو که در آغاز زندگی هستی
چگونه حرف ز پایان ماجرا بزنم؟!
دوباره آمده ای تا که عاشقت باشم
و من اجازه ندارم عزیز جا بزنم!
سید مهدی موسوی
@shereemroz