Get Mystery Box with random crypto!

حلق خود را 4 پاره کنی شعر تنها رسانه ات باشد توی شهری که بی اد | شعر امروز

حلق خود را 4 پاره کنی
شعر تنها رسانه ات باشد
توی شهری که بی ادب شده است
ادبیات خانه ات باشد

دستمالی سیاه برداری
چیزی از صلح و جنگ بنویسی
متناقض نمای غم باشی
زشت ها را ــ قشنگ ــ بنویسی !

پیشگو باشی و بفهمانی
که غروب از طلوع معلوم است
به کجا می روم که در این راه
ته خط از شروع معلوم است ...

«تلخ» ، مثل همین که می نوشی
واقعیت برای غمگین هاست
فال من را نگیر .. میدانم
زندگی قهوه ای تر از این هاست

گفتی از غـــــُـصّـــه دست بردارم
از گُـــل و عشق و خانه بنویسم
تو خودت را به جای من بگذار
با کدامین بهانه بنویسم ؟

در سرم درد ِ شب نخوابی هاست
درد ِ « شک می کنم به... پس هستم
اِفه ی شاعرانه ی من نیست
دستمالی که بر سَرَم بستم

دست بردار از سرم لطفا
حرف هایت فقط سیاهی داد
وقتی از «من» سوال می پرسند
«تو» جواب ِ مرا نخواهی داد

شعر تنها جوابگوی من است
نوزده سال و این همه سختی !؟
مثل دالی بدون مدلول است
شعر گفتن بدون بدبختی

حلق خود را 4 پاره کنی
شعر تنها رسانه ات باشد
توی شهری که بی ادب شده است
ادبیات خانه ات باشد

یاسر قنبرلو
@shereemroz