Get Mystery Box with random crypto!

جهان در نطفه ام کابوسِ اضمِحلال می بیند زمین در گریه هایم انقل | شعر امروز

جهان در نطفه ام کابوسِ اضمِحلال می بیند
زمین در گریه هایم انقلابی کال می بیند
خدا آیا پس از آدم زبانم لال می بیند؟
زنم در آخرین شعرم زنی تنهاست,می میرد

_سماور چای می نوشید و
صاحبخانه قل قل کرد_

"اَمیرآباد" و تابستان تو را تحقیر می کردند
و هجده قرن دانشگاهِ ما را تیر می کردند
همان شب خواب می دیدم تورا تعزیر می کردند...
هزاران مستِ لایعقل به جرم شرب مشروبات

_یکی دزدید ریش ات را
تراشید آن یکی مویت_

قسم بر گازِ اشک آور به شلاقی که می پوشی
قسم بر فصلِ کهریزک به تهدید آن وَرِ گوشی
ندارد شیر این مادر،گلم بیهوده می دوشی
زمستان شد "هوا بس ناجوانمردانه سرد است"

_خیابان را بغل کردی و...
تهران زیر وانت مُرد_

نمایش آخرش این شد:زنی سیگار را بلعید
کبوتر جَلد خفّاش ست و یکجا غار را بلعید
گوزنی،سینما رکسی،گلوئی دار را بلعید
کلاغی عاقبت قَهقَه به ریشِ قصّه می خندد

_تو رفتی پارکِت هم
زیر پایت جیرجیرک شد_

عزیزم ماه را در انحنای تار شب کشتند
عزیزم روبرو شب بود و با تیغ از عقب کشتند
عزیزم کاش می دیدی،خدا را بی سبب کشتند
فقیهی گفت:بسم الله الرحمن الرحیمت کو؟

_وکالت می دهی آیا؟
قَبِلتُ تیغ و پهلویت؟_

زنم در آخرین شعرم زنی تنهاست،می میرد
عزیزم آخرین شعرم تورا بیدار میخواهد...

علی محمدی

@shereemroz