Get Mystery Box with random crypto!

ما نگهبانِ مرزها بودیم تا تو بانوی روستا باشی آه دوشیزه،حقِّ م | شعر امروز

ما نگهبانِ مرزها بودیم
تا تو بانوی روستا باشی
آه دوشیزه،حقِّ ما این بود؟
آخرش سهمِ کدخدا باشی!!!

ما به خون جگر تورا زادیم
شیره ی جان خویش را دادیم
این حکایت چگونه انصافی ست؟
مارِ در آستینِ ما باشی....

خونِ ما صرفِ پاسداری شد
گرگِ همسایه مان فراری شد
دیدنش سخت بود در خانه
زیرِ چنگالِ گرگ ها باشی...

کاسه ها بر سَرِ غریبه شکست
زهر امّا میانِ جامِ تو بود
باورش سخت بود در این جشن
خودِ تو باعثِ عزا باشی...

ما جوان های عاشقی بودیم
پیرمان کرد نفرت از عشقت
دست ما را فقط عصا کردی
گرچه میخواستیم عصا باشی...

امین داوری
@shereemroz