Get Mystery Box with random crypto!

من کسی را از خودم دیوانه‌تر می‌خواستم سر نمی‌پیچید اگر یک روز | کانال شعر کرج

من کسی را از خودم دیوانه‌تر می‌خواستم
سر نمی‌پیچید اگر یک روز سر می‌خواستم

اهل عشق و عاشقی، اهل تمنا، اهل درد
این چنین دیوانه‌ای را همسفر می‌خواستم

می‌نشستم روبه‌رویش روبه‌رویم می‌نشست
لحظه‌های عاشقی از او نظر می‌خواستم

او قدح در دست و من جام تمنایم به کف
هر چه او می‌داد من هم بیشتر می‌خواستم

من کجا؟ در می‌زدن سودای خیامی کجا؟
من پی جامی دگر جامی دگر می‌خواستم

هر زمان هر جا که می‌افتادم از مستی به خاک
تکیه می‌کردم به می از خاک برمی‌خاستم

بارها فرموده؛ روزی خواستی از من بخواه
من تو را می‌خواستم روزی اگر می‌خواستم

گوشه‌ای دنج و تو و جام می و قدری گناه
از خدا چیز زیادی را مگر می‌خواستم؟

#محمد_سلمانی

‏@sherekaraj