2022-06-07 16:53:02
«تازه به دوران رسیدهی ادبی» کیست؟
اول بررسی کنیم ببینیم در فرهنگ ما اصطلاح تازه به دوران رسیده برای چه اشخاصی استفاده میشود.
در جامعهی امروزِ ایران، سه چیز بیش از همه باعث بالا رفتنِ جایگاه اجتماعیست:
پول،
شهرت
و قدرت سیاسی.
هرکس که هر کدام از این سه مورد را داشته باشد، قدرتمند است و در موضع قدرت قرار میگیرد.
اگر شخصی با تلاش و به شکلی درست، آرام آرام به ثروت رسیده باشد، این ثروت ریشه و پایهی درستی دارد.
اگر کسی با تلاش بسیار در رشتهی کاریاش و همین طور خودسازیِ درونی، به شهرت رسیده باشد، این شهرت عمیق است و پایههای محکمی دارد.
اگر کسی با علم و تلاش تبدیل به یک سیاستمدار شده باشد، این شخص قابل احترام است.
در غیر این صورت شاهدِ دزدهایی هستیم که تاجر شدهاند، شاهدِ آدمهای بیهنر و بیاستعدادی هستیم که هنرمند و مشهور شدهاند و شاهدِ نمایندهی مجلسی هستیم که از خط بیآرتی عبور میکند و در اعتراضِ سرباز به گوشِ او سیلی میزند.
اینها همه نمودهایی از تازه به دوران رسیدگیست.
اگر آن نمایندهی مجلس، تخصصی داشت، یعنی برای به دست آوردن آن تخصص شب و روزی را زحمت کشیده بود و بعد سیاستمدار میشد، هرگز چنین رفتاری از او نمیدیدیم.
شخصی که با زد و بندها به شهرت رسیده و جنبهی شهرتش را ندارد، میتوان به او گفت تازه به دوران رسیده.
کسی که با سواستفاده و رانت و دزدی به ثروت رسیده و توانسته خودش را از جایگاه مالیِ پایینی در طیِ مدتِ کمی به جایگاهِ بالایی برساند، به او تازه به دوران رسیده میگوییم.
به طور معمول این اشخاص اصلن بلد نیستند چطور باید از جایگاهشان استفاده کنند، اصلن بلد نیستند در جایگاهشان باشند.
حال «تازه به دوران رسیدهی ادبی» کیست؟
برای کسب یک جایگاه ادبی، باید سالها دودِ چراغ خورد. کتابهای زیادی خرید. کتابخانهی شخصیای درست کرد. کتابهای زیادی خواند. این کتابها هم محدود به چند کتابِ شعر و رمان و نمایشنامه نیست. حتا باید کتابهای تئوری در حوزههای گوناگونِ علوم انسانی (از جمله فلسفه، روانشناسی، جامعهشناسی و...) خواند و روز به روز عمیق و عمیقتر شد. و آرام آرام در امرِ نوشتن تمرین کرد. نوشت و دور انداخت. تا به اثری مطلوب رسید و شاید جایگاهی پیدا کرد.
اما در این سالهای اخیر، ما شاهدِ رویشِ تازه به دوران رسیدههای ادبی هستیم. اشخاصی بیاستعداد و بیسواد که تنها با پاچهمالی و به لطفِ رسانههای حکومتی و انجمنهای دوزاریِ شعر به شهرتی رسیدهاند.
حال گاهی شاعر شده، گاه ناشر شدهاند، گاه خبرنگار شدهاند، گاه جلسهی شعری راه انداخته و گاه ترکیبی از همهی اینها.
بدیهیست که از یک تازه به دوران رسیدهی ادبی هر حرکتی را میتوان انتظار داشت. از گرفتنِ قرضهای سنگین و بلاعوض از طرفدارانشان گرفته تا انواع و اقسام خودنماییهای زننده و تجاوز و تعرض.
یکی دیگر از نشانههای تازه به دوران رسیده های ادبی این است که در هر جمعی حاضر میشوند. یک روز علیه نظامِ حاکم هستند و فردا جلسهای را برای مدح و ثنای نظام برگزار میکنند. این عزیزان ریشه ندارند. هرجا که باد بیاید با آن میروند.
شهرتِ این آدمها عمیق و ریشهای نیست.
اینها زحمتی برای به دست آوردنِ جایگاهشان نکشیدهاند و در چشمِ اهلِ فن، به هیچ عنوان این اشخاص جایگاهی ندارند.
چند نمونه را بینام مثال میزنم:
یک: ترانهسرایی که نه سوادی دارد و نه استعدادی، فقط به زورِ تلویزیونِ ایدئولوژی ضدهی جمهوری اسلامی به معروفیتی رسیده است.
حالا به او استاد میگویند و داورِ جشنوارههای شعری هم میشود.
با کدام پشتوانه؟ با کدام اثرِ فاخر و ارزشمند؟ با کدام مقالهی علمی؟
دو: اشخاصی که معلوم نیست شاعر هستند، نیستند و گاهی هم انجمنهای معروفی هم دارند که روی پوسترهایشان مینویسند:
«مجری و کارشناس». کدام کارشناس؟ به پشتوانهی کدام کارِ علمی در ادبیات شما کارشناس شدهاید؟
سه: شخصی که سلام فرمانده مینویسد و تبدیل میشود به رئیس شورای نظارت شعر در صدا و سیما.
من گناه را بر گردنِ این اشخاص نمیبینم. اینها خودشان خواسته و ناخواسته درگیر این جریان و بازی هستند و به هیچ عنوان متوجه نیستند در حال انجام چه کاری هستند.
یک روز، از یک دوستِ شاعری که مجری تلویزیون هم بود پرسیده بودند: «چرا در صدا و سیما ماندهاید؟»، پاسخ داده بود: «ماندهام تا صدا و سیما را درست کنم».
برایش نوشته بودم: «دوست عزیز، شما به لحاظ سواد و پتانسیلِ فکری به هیچ عنوان تواناییِ تغییر در صدا و سیما را ندارید، که اگر این توانایی را داشتید، شما را به آنجا راه نمیدادند».
و همین دوستان، که خود در سطح هستند و عمیق نیستند، امروز رسانههایی دارند و بها میدهند به چند شاعرِ تازه به دوران رسیدهی سطحی در اطرافِ خودشان.
و این چرخه ادامه پیدا میکند.
نویسنده: پوریا پلیکان
126 views13:53