روزی که بازوان بلورین صبح دم برداشت تیغ و پرده تاریک شب شکافت | ✔شعر و غزل✔
روزی که بازوان بلورین صبح دم برداشت تیغ و پرده تاریک شب شکافت روزی که آفتاب از هر دریچه تافت روزی که گونه و لب یاران هم نبرد رنگ نشاط و خنده گمگشته بازیافت
من نیز باز خواهم گردید آن زمان سوی ترانه ها و غزل ها و بوسه ها سوی بهارهای دل انگیز گل فشان سوی تو عشق من ...