Get Mystery Box with random crypto!

مَبین ای دوست ، خاموشم در این کنج فراموشی که چون آتش فشان در | ✔شعر و غزل✔

مَبین ای دوست ، خاموشم در این کنج فراموشی

که چون آتش فشان در جوشش است این بُغض خاموشی

پس از آن تندباد بی اَمان ، وآن موج بنیان کن

که بر جا ماندگان را برد تا کنج فراموشی

به خود گفتم اگر آزادی و آزادگی پژمرد

چرا باید چو نومیدان غمگین ، خون دل نوشی؟

گرفتم بسته شد دست تو و از پا درافتادی

چرا باید که چشم از آرزوهایت فرو پوشی؟

گرفتم آن همه شور و امید و شوق پرپر شد

چرا با غصه همگامی؟ چرا با غم هم آغوشی؟

چو شیر از بیشه بیرون آی و پا در راه فرصت باش

گریزان شو ز نومیدی ، رها کن خواب خرگوشی

فروغ صبح بهروزی به دست آسان نمی افتد

تو هم سهمی از آن داری به میزانی که می کوشی

#فریدون_مشیری


@sherroghazal