Get Mystery Box with random crypto!

شکرگزاری_ قانون جذب

لوگوی کانال تلگرام shookr28 — شکرگزاری_ قانون جذب ش
لوگوی کانال تلگرام shookr28 — شکرگزاری_ قانون جذب
آدرس کانال: @shookr28
دسته بندی ها: دین
زبان: فارسی
مشترکین: 13.41K
توضیحات از کانال

شاه کلید موفقیت تو زندگی حال خوب داشتنه
مفهوم اصلی زندگی اینه خوشحال باش
گروه تخصصی شکرگزاری
هر شب ساعت ۲۱الی۲۲شکرگزاری گروهی
t.me/shookr228
دوره رایگان کلید قانون جذب
t.me/kilidghanonjazb
تبلیغات فقط در اینستاگرام
t.me/the_law_of_lovee1

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

2

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 12

2023-04-18 07:54:35 #نیایش_صبحگاهی

معبودم !
ایمانم را قوی کن ،
چرا که از ایمانم، بر من خواهد شد.
و بر وقف ایمانم ( باورهایم) به من داده خواهد شد....

من به تو که عظیم‌ترین نیروی این جهانی ایمان دارم....
ایمان دارم که مرا راهنمایی میکنی ،
پس هر گامم در جهت خیر است...
به لطف تو ، من رو به رشد هستم و با جهان هماهنگم....

من بنده ی تو ، لایق خوبترین‌ها هستم...

دم به دم شکرت...
507 views04:54
باز کردن / نظر دهید
2023-04-18 07:48:10 صبح 29 فروردین
پیام_امروز

برای امروزت آرزوهای کوچک دارم
مثلا چشمهایت را که بازکنی
خستگی های دیروزت را
درخوابِ آرامش دیشب
جاگذاشته باشی
وتمام تنت لبریز باشد
از طراوت و سر زندگی

مثلا اینکه
یک لقمه نان و پنیر دلخوشی
صبحانه ات باشد
و مادری که
مثل هر صبح دعای خیرش بشود بدرقه راهت

مثلا اینکه
آدمهایی در مسیر امروزت باشند
که حال جهانت را قشنگتر کنند
دلت به بودنِ همراه و
هم نفسی خوش باشد
و سرت به زندگی گرم

برایت آرزوهای کوچک دارم
که شاید حسرتهای
بزرگ خیـلی ها باشـــد..
درود صبح زیباتون بخیروشادی
آغاز زندگی دوباره بر شما مبارک
520 views04:48
باز کردن / نظر دهید
2023-04-17 18:45:48
پیراشکی های تپلی با مغز پر از شکلات
توی خونه با همین کیفیت درست کن
سالمتر و خوشمزه تر و بصرفه تر ...
1.3K views15:45
باز کردن / نظر دهید
2023-04-17 09:11:13 داستان کوتاه طنز

مرد ثروتمندی ماشین آخرین مدل خارجی خود را مقابل مغازه قصابی پارک کرد و نیم کیلو گوشت خواست.
قبل از اینکه مرد ثروتمند مغازه را ترک کنه ‌، مردی از یک پراید مدل هفتاد پیاده شد و به مغازه قصابی داخل شد.

او 5 کیلو گوشت خرد شده ، 3 کیلو گوشت چرخ کرده و یک کیلو گوشت با استخوان درخواست کرد.
مرد ثروتمند منتظر ماند تا صاحب پراید از آنجا برود.
سپس از قصاب پرسید: مگه شغل ابن مرد چیه؟
قصاب پاسخ داد: او کار نمی کند ، اما با سه زن بیوه ای ازدواج کرده است که پس از مرگ شوهرانشان، صاحب اموال و املاک آنها شده اند.
مرد ثروتمند کمی فکر کرد و سپس 10 کیلو گوشت ، 5 کیلو چربی و 5 کیلو گوشت مخصوص کباب از قصاب و خرید و به خانه خود آورد.
وقتی همسرش دید که او چه با خود آورده ، پرسید که مگر قرار است میهمانی داشته باشند.
شوهر جواب داد که : نه بابا چه مهمونی ای می خوام داشته باشم ؟!
من می خواهم قبل از اینکه صاحب پراید به سراغ تو‌ بیاد از ثروتم لذت ببرم!

از داشتهایتان لذت ببرید قبل از آنکه راننده پراید بیاید
1.7K views06:11
باز کردن / نظر دهید
2023-04-17 07:08:01

راز آرامش درون ،رها کردن ذهن از نگرانی هاست.

قدرت بالاتری از تو وجود داردکه ؛

حواسش به همه چیز است .

به او بسپار و آرام باش...

خدای عزیزم بابت هدیه ای که هر روز ،

با هزاران عشق و امید به من میدهی از تو سپاسگذارم هدیه ای که نامش زندگیست.
1.6K views04:08
باز کردن / نظر دهید
2023-04-17 07:01:47 صبح 28 فروردین

خودت را همانطور ببین و تصور کن که حس بهتری دارد...
دیگران را طوری ببین و تصور کن که حس بهتری دارد…
شغلت را طوری بیین و تصور کن که حس بهتری دارد…
رابطه عشقی ات را طوری ببین و تصور کن که حس بهتری دارد…
آینده و گذشته ات را طوری ببین و تحلیل کن که حس بهتری دارد…

اینکارها را که برای زندگی ات کنی، برای مدتها بابتش قدردانم خواهی بود…
سلام صبحتون زیبا وپر انرژی
روزتون معطر به نور خدا وپر از خبرهای خوش وعالی
آغاز زندگی دوباره بر شما مبارک
1.5K views04:01
باز کردن / نظر دهید
2023-04-16 22:44:27 این یک داستان واقعیست!



روزی معلم کلاس پنجم به دانش آموزانش گفت: “من همه شما را دوست دارم” ولی او در واقع این احساس را نسبت به یکی از دانش آموزان که تیدی نام داشت، نداشت.
 لباس های این دانش آموز همواره کثیف بودند، وضعیت درسی او ضعیف بود و گوشه گیر بود.
 این قضاوت او بر اساس عملکرد تیدی در طول سال تحصیلی بود.با بقیه بچه ها بازی نمی کرد و لباسهایش چرکین بودند. تیدی بقدری افسرده و درس نخوان بود که معلمش از تصحیح اوراق امتحانی اش و گذاشتن علامت در برگه اش با خودکار قرمز و یادداشت عبارت ” نیاز به تلاش بیش تر دارد” احساس لذت می کرد.
 روزی مدیر آموزشگاه از این معلم درخواست کرد که پرونده تیدی را بررسی کند. معلم کلاس اول درباره اونوشته بود” تیدی کودک باهوشی است که تکالیفش را با دقت و بطور منظمی انجام میدهد”.
 معلم کلاس دوم نوشته بود” تیدی دانش آموز دوست داشتنی در بین همکلاسی های خودش است ولی به علت بیماری سرطان مادرش خیلی ناراحت است”.
 اما معلم کلاس سوم نوشته بود” مرگ مادر تیدی تاثیر زیادی بر او داشت. او تمام سعی خود را کرد ولی پدرش توجهی به او نکرد و اگر در این راستا کاری انجام ندهیم به زودی شرایط زندگی در منزل، بر او تاثیر منفی میگذارد”.
 در حالی که معلم کلاس چهارم نوشته بود” تیدی دانش آموزی گوشه گیرست که علاقه به درس خواندن ندارد و در کلاس دوستی ندارد و موقع تدریس می خوابد”.

اینجا بود که معلمش، خانم تامسون به مشکل دانش آموز پی برد و شرمنده شد. این احساس شرمندگی موقعی بیش تر شد که دانش آموزان برای جشن تولد معلمشان هرکدام هدیه ای با ارزش در بسته بندی بسیار زیبا تقدیم معلمشان کردند و هدیه تیدی در یک پلاستیک مچاله شده بود.

خانم تامسون با ناراحتی هدیه تیدی را باز کرد. در این موقع صدای خنده تمسخر آمیز شاگردان کلاس را فرا گرفت. هدیه او گردنبندی بود که جای خالی چند نگین افتاده آن به چشم می خورد و شیشه عطری که سه ربع آن خالی بود. اما هنگامی که خانم تامسون آن گردنبند را به گردن آویخت و مقداری از آن عطر را به لباس خود زد و با گرمی و محبت از تیدی تشکر کرد. صدای خنده دانش آموزان قطع شد.

در آن روز تیدی بعد از مدرسه به خانه نرفت و منتظر معلمش ماند و با دیدنش به او گفت: ” امروز شما بوی مادرم را میدهی”. در این هنگام اشک خانم تامسون از دیدگانش جاری شد زیرا تیدی شیشه عطری را به او هدیه داده بود که مادرش استفاده می کرد و بوی مادرش را در معلمش استشمام می کرد.

از آن روز به بعد خانم تامسون توجه خاص و ویژه ای به تیدی میکرد و کم کم استعداد و نبوغ آن پسرک یتیم دوباره شکوفا شد و در پایان سال تحصیلی شاگرد ممتاز کلاسش شد.
 پس از آن تامسون دست نوشته ای را مقابل درب منزلش پیدا کرد که در آن نوشته شده بود” شما بهترین معلمی هستی که من تا الان داشته ام”.
 خانم معلم در جواب او نوشت که تو خوب بودن را به من آموختی.

بعد از چند سال خانم تامسون از دریافت دعوت نامه ای که از او برای حضور در جشن فارغ التحصیلی دانشجویان رشته پزشکی دعوت کرده بودند و در پایان آن با عنوان ” پسرت تیدی” امضاء شده بود، شگفت زده شد!
 او در آن جشن در حالیکه آن گردنبند را به گردن داشت حاضر شد

 آیا میدانید تیدی که بود؟!

تیدی استوارد یکی از مشهورترین پزشکان جهان و مالک مرکز استوارد برای درمان کودکان مبتلا به سرطان است

قضاوت ممنوع


1.8K views19:44
باز کردن / نظر دهید
2023-04-16 08:45:19
کلام ما بینهایت قدرتمند است.

کلام ما جان دارد و هر چیزی که بر زبان می آوریم تبدیل به انرژی میشود و وارد زندگی مان میشود.
باید مواظب باشیم که چه می گوییم چون گفته هایمان به واقعیت تبدیل خواهند شد.
هر چقدر بیشتر با زبان مان عشق بیافرینیم ، به همان اندازه عشق وارد زندگی مان خواهد شد.
پس همواره مثبت حرف بزنیم
با حس خوب بگو :
من موفق و خوشبخت هستم
خدایا شکرت
1.0K views05:45
باز کردن / نظر دهید
2023-04-16 07:23:55 پتوشناسی

اگر با يک پتو خوابيدي و موقع بيدار شدن دو پتو روي خودت ديدي
بدان که آن مهر مادر است

اگر با دو پتو خوابيدي و با يک پتو بيدار شدي
بدان که آن از مردم آزاري کسي نيست جز برادرت

و اگر با يک پتو خوابيدي و بلند شدي و ديدي که بيست پتو رويت هست
بدون که خواهرت داره اتاق رو تميز مي کنه

و اگر با پتو خوابیدی و بيدار شدي و ديدي هيچ پتويي روت نيست
مطمئن باش که با پتوي بابات خوابيده بودی

اگر بي پتو خوابيدي و بي پتو از خواب بيدار شدي، مطمئن باش جز همسرت کسي ديگه تو خونه نبوده.
1.1K viewsedited  04:23
باز کردن / نظر دهید
2023-04-16 07:16:11

هر روز صبح که بیدار می شوم اولین چیزی
که از خودم می‌پرسم این است:
امروز می‌خواهی چه کنی ؟ می‌خواهی
یک زندگی معمولی و تکراری و خسته کننده
داشته باشی ؟
یا میخواهی بیش از پیش خدایی شدن را تجربه کنی و به “خود جدیدی” که دوست داری باشی نزدیک تر شوی؟

و همیشه تصمیم می گیرم که یک پله بالاتر روم و زندگی زیباتری را تجربه کنم!
و برای لحظاتی با چشم بسته به انتخاب‌هایی
که مرا به این مسیر سوق می‌دهد می‌نگرم ،
خودم را کاملا در آن موقعیت ها تصور میکنم
و با تمام وجودم از اینکه غرق در آرامش
و عشق الهی هستم خدا را شکر میکنم ...

سپس چشمانم را باز می‌کنم و  به کل دنیا لبخند می‌زنم و با شوقی فراوان روزم را
آغاز میکنم.
این راز ساده ی من است...

روزتون سرشار از انرژی مثبت عزیزان

1.0K views04:16
باز کردن / نظر دهید