آنکه از غیری بُوَد او را فرار چون ازو بُبْرید گیرد او قَرار م | کانال اطلاع رسانی شهر تاریخی و گردشگری رادکان
آنکه از غیری بُوَد او را فرار چون ازو بُبْرید گیرد او قَرار
من که خَصمَم هم مَنَم اَنْدَر گُریز تا اَبَد کارِ من آمد خیزْخیز
نه به هِنْد است ایمِن و نه در خُتَن آن که خصم اوست سایهیْ خویشتن
مثنوی مولانای جان
اگر از کسی یا چیزی گریزان باشیم وقتی از او نجات پیدا کنیم راحت میشویم. اما من که خودم دشمن خودم هستم، تا ابد باید از خودم فرار کنم. (هرگز نمیتوانم فرار کنم). کسی که افکار و رفتارش بر علیه خودش است، حتی اگر به هند و چین هم برود نجات پیدا نمیکند.
ریشه شکستها، دردها، نگرانیها، غمها... همگی در وجود خود انسان و رفتار و کردار خود اوست. تا وقتی که ریشه این مشکلات پیدا نشود نجات پیدا نمیکنیم، حتی اگر هزاران کیلومتر از مهاجرت کنیم.