Get Mystery Box with random crypto!

‍ بعد از دیدار و دستبوسی مجدد استاد طاهری عزیز در پس دورانی طو | کانال شعور وضدشعوردر بیعت با استادمحمدعلی طاهری

‍ بعد از دیدار و دستبوسی مجدد استاد طاهری عزیز در پس دورانی طولانی و سخت، هنوز حلاوت آن دیدار بر مذاق عده زیادی از عزیزان باقی است. یادگارانی چند در قالب عکس و ویدئو از آن لحظات ناب دستمایه ابراز عشق و ارادت همراهان وفادار مجموعه هست. این شاگرد کوچک مجموعه نیز در یکی از ابراز ارادتها، عکسی از این دیدار زیبا با اقتباسی از بیت مولانا را در کانال مرآت به اشتراک گذاشتم. امیدوار بودم علاوه بر ابراز ارادت قلبی ام به پدر معنوی مجموعه و پیرمغان زمان، انفاق شادی و شعفم نیز باشد. اما نمیخواهم پوشیده نگاه دارم که از خار چشم بودن این پیغامها بر حاسدان و دشمنان طریق معنویت، به خود میبالم و اینرا نوید صحت راه و سلوک خود میدانم.
اصولا این نوع پیامها بایستی یادآوری کننده شیرینی دیدار یک شاگرد سرگردان با معلم معنوی اش باشد: دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن/ در کوی او گدائی بر خسروی گزیدن... یا "شمس من و خدای من" یا "گدائی در میکده ..." را بالیدن. همچنین یادآوری روش نزدیکی شاگرد عرفان به پیر مراد خویش از در غلامیت که : من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا، چنانچه بارها مولانای جان گفته: من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو، مگر میشود یاد استاد طاهری از خاطر شاگردی بگذرد و مستی حاصل نکند؟! اما با کمال تعجب ماحصل این دلنوشته برای عده ای چند "سوزاندن دل"  شده است.
سبب این سوزش دل آنان تذکر این پیام الهی میباشد که ایشان بجای چرخیدن پروانه وار گرد شمع وجود استاد عشق و معرفت سراغ کسی رفتند که معلوم نیست دوره های عرفان را گذرانده یا نه و اگر هم گذرانده باشد، شاگردی بیش نبوده و اندر خم اولین کوچه گیر کرده است. از خاطرمان نمیرود که با اطلاق ناروا و دور از شان، از اسما و صفات الهی به مربی شان لقب " استاد ... دانای مهربان" دادند و شخص پرستی منفی پیشه کردند. تصور ایشان اینبود که با سواستعمال از ادبیات عرفان حلقه میتوانند آنرا مصادره نمایند و غافل از اینکه : دست حق آمد و بر سینه نامحرم زد.
از طرفی دیگر علاوه بر سوزش دل، این عکس و دلنوشته باعث طرح سوال مهمی شده است که پرداختن به آن میتواند نکاتی را روشن کند.
سوال "آیا ما استاد را دوست نداشتیم؟" اولا بیانگر ضمنی اینست که اکنون دیگر استاد طاهری را دوست نمیدارند که البته طبیعی است چرا که "دوست داشتن" ضمن اینکه زمان دار است و تاریخ مصرف دارد، یک حالت عقلانی وابسته به "سود" است، این افراد بعد از طی سالها تحصیل در عرفان حلقه هنوز متوجه نشده اند که : " عشق" میباید. طبعا متابعت از حق سود ایشان را فراهم ننمود و با تغییر مسیر سود و منافع شخصی و گروهی شان، موضوع دوست داشتنشان نیز عوض شد، چرا که استاد طاهری بر حق و حقانیت تاکید دارند و بخاطر منافع شخص یا گروهی اصل امانتداری را زیرپا نمیگذارند.
اما در همین حد "دوست داشتن" نیز شخصا براین باور هستم که غیر از افراد نفوذی سایر همراهان بخاطر رحمانیتی که از استاد طاهری  ( برگرفته از رحمانیت الهی است) دیدند نسبت به ایشان ارادتمند بوده و دوستش دارند اما کیفیت و میزان این دوست داشتن تعیین کننده میباشد.
طرح چند سوال ساده میتواند در شرح مطلب مفید باشد:
- میزان دوست داشتن این افراد نسبت به استاد طاهری بیشتر بود یا مربی شان؟
- اگر استاد طاهری را دوست داشتند و برایشان موسس عرفان و مسیر کمال ارجحیت داشت، الان در کجای جریان قرار داشتند؟
بعنوان مثال یک مسیحی نمیتواند ادعا کند که حواریون را بیشتر از خود حضرت مسیح دوست دارد و اگر حضرت محمد کسی را بخاطر تخلفاتش طرد میکرد، هیچیک از یاران او، از مطرود حمایت و علیه حضرتش جناح نمیگرفت بلکه از او کناره گرفته دور شمع حضرت گرد می آمدند. از این قیاس میتوان نتیجه گرفت که ادعای دوست داشتن میتواند صحیح باشد اما ضمن عقلانی و سودجویانه بودن، بسیار قلیل و کم مایه بوده است.
کوتاه سخن اینکه شاگردان امانتدار و وفادار استاد طاهری عزیز بر تقدس مسیر سلوکی که انتخاب کرده اند و تاثیرات مثبت و معجزه آسای فردی و اجتماعی و جهانی آن واقفند و خوب میدانند که معنای مرکزیت این مجموعه چیست و برایشان تبعیت عاشقانه و عاقلانه از موسس این عرفان ناب برتر از اهداف کوتاه برد زمینی است.


شیر علی پور دلوی
30.03.2023

https://t.me/meraateTaheri