Get Mystery Box with random crypto!

هرکه را پنداشتم یار است بر دل بار بود وانچه را من نردبان دیدم | شعر ناب شهریار

هرکه را پنداشتم یار است بر دل بار بود
وانچه را من نردبان دیدم بساط دار بود

دست بر زانو نهادم شرمگین برخاستم
منت زانو برای دستهایم عار بود

من فدای آنکه لبخندش طمع کارانه نیست
آنکه روز بی نیازی نیز خوشرفتار بود

دشمنان از دوستان بی تفاوت بهترند
روح ما آزرد از آن یاری که بی آزار بود

ای رفیقان سوز سرمای زمستان هیچ نیست
  صد برابر سردی دست شما  دشوار  بود

نیست مروارید غلطان در میان هر  صدف
یار بس کمیاب و اهل ادعا  بسیار بود...

#ناصر_عبدالمحمدی
@shrear