Get Mystery Box with random crypto!

بوی سیگار شدیدی آمد با خودم میگویم نکند باز پدر غمگین است؟ نکن | شعر ناب شهریار

بوی سیگار شدیدی آمد
با خودم میگویم
نکند باز پدر غمگین است؟
نکند باز دلش...؟
پله ها را دو به یک طی کردم تا رسیدم بر بام
پدرم را دیدم
زیر آوار غرورش مدفون
زیر لب زمزمه داشت
که خدا عدل کجاست؟
که چرا مزهء فقر وسط سفرهء ماست؟
و چراها و چراهای دگر...
دل من هم لرزید مثل زانوی پدر
دیدن این صحنه آن چنان دشوار بود
که مرا شاعر کرد....
@shrear‌
میلاد عبدی