ما «ایرانیِ مسلمانیم»، خیلی فرق داره با «مسلمانِ ایرانی»!
چند روز بعد از آن، «نوروز سلطانی» فرا رسید. آنها ارزش فراوانی برای نوروز قائلاند، و آن را به نام «عید بزرگ» مینامند، و استغفرالله آن را برتر و گرامیتر از عید رمضان و عید قربان میشمارند. در هر ماهی که نوروز در آن باشد، تا پایان آن ماه دست به کاری نمیزنند. و در آن روز پیکر خود را به رختهای نو میآرایند، و همگان از شاه و گدا، از مرد و زن، و دختر و پسر، شب و روز با ذوق و شوق، خرمی و شادمانی میکنند.
در ساعت تحویل سال، همهٔ وزرا و اعیان دولت، به حضور شاه دعوت، و در آنجا حاضر میشوند. به اندازهٔ پانصد هزار سکهٔ زر در برابر شاه میگذارند. شاه به دست خود آن طلاها را به هم مخلوط میکند، و ابتدا مشتی برمیدارد، و به وزیر میدهد، و آنگاه بقیه را میان همهٔ حاضران مجلس توزیع میکند. و مردم با پندار باطلشان که چون دست شاه به این سکهها خورده است تبرک است، آنها را به یکدیگر هدیه میکنند. (ریاحی، 1368: 80)
مأخذ: ریاحی، محمدامین. 1368. سفارتنامههای ایران. تدوین و تحقیق و تالیف محمدامین ریاحی. تهران: توس.
@Shsyari
.