سقای دشت کربلا ابالفضل ابالفضل ابالفضل سردار دست از تن جدا ابالفضل ابالفضل ابالفضل شد دستش از پیکر جدا ابالفضل ابالفضل ابالفضل کردی سر و جان را فدا ابالفضل ابالفضل ابالفضل در شهر شام پر بلا ابالفضل ابالفضل ابالفضل ای زاده ی شیرِ خدا ابالفضل ابالفضل ابالفضل زینب شده بی مهلقا ابالفضل ابالفضل ابالفضل
شیر میداندار بودی پس چر افتاده‌ای ای امان خیمه ها از چه زِ پا افتاده‌ای من گُمت کردم میان دشت حیرانم مکن دست و پایی زد به دامن که کجا افتاده‌ای آنقدر گفتی که هستم خاک پای مادرت حال روی دامن خیرالنساء افتاده‌ای بشکند دستی که با نیزه دهانت بسته است خاکِ عالم بر سر من از صدا افتاده‌ای قد رعنای تو شد همدست با ضرب عمود از سر زین گویی‌یا تو بی هوا افتاده‌ای بعد از این معجر نگهداری زن ها مشکل است دور از خیمه به صحرای بلا افتاده‌ای
یا ابالفضل یا ابالفضل یا ابالفضل یا ابالفضل
کانال رسمی حاج حسین سیب سرخی @MAHEHARAMINFO کانال متن‌اشعار حاج حسین سیب سرخی @SIBSORKHII_MATN
