2021-08-01 12:54:34
#گفته_بودی_زندگی_و_حیات
#روضه
#شب_شهادت_امام_باقر "علیه‌السلام"
#هیئت_روضة_العباس "علیه السلام"
گفته بودی زندگی و حیات بین این روضه هاست آقاجان
و شفا و دوای هر دردی تربت کربلاست آقاجان
گفته بودم خوش است تقدیر که به دست شماست آقاجان
ولی این حرفهای ما انگار همش ادعاست آقاجان
قربون حرمت بشم آقاجان
بخدا هرچی میریم جلوتر دلم تنگ تر میشه برا محرمت آقا
آقا نکنه محرمت بیاد نتونیم برات گریه کنیم آقا
آقام آقام آقام آقام ساکت نباشیا
ادعا است اینکه میگویم تا ابد پای روضه میمانیم
اعتقادات ما در این حد است که فقط در خوشی مسلمانیم
ما فقط نوکر شما هستیم تا زمانی که منفعت دارد
و اگر حرف جانمان باشد خودکشی است معصیت دارد
چقدر زود یادمان رفته که در این روضه ها شدیم آدم
از سر لطف مادرت زهرا راهمان داد زیر این پرچم
یادمان رفته اینکه یک عمر است که روضه ها دستگیر ما بوده
ما زمین گیر بوده ایم نه اینکه روضه اسیر ما بوده
تا زمانی که هست روضه به پا قدر آن را کسی نمیداند
باعث و بانیش خود زهراست کار تو لنگ ما نمیماند
بی مرامیم اگر که ما آقا تو بیا معرفت زمین بگذار
بار این امتحان سنگین را از روی دوش ما خودت بردار
حال ما حال کودکی باشد که جدایش کنند از مادر
انقدر گریه میکند تاکه بازگردد به مادرش آخر
جان دخت سه ساله ات بگذار در دل ما فقط غمت باشد
همه ی دلخوشی ما در سال به عزای محرمت باشد
ساکت نباش چهارسال داشت غروب عاشورا رو دید
اسیر شدن مخدرات و دید مجلس شام و دید
یا اباعبدالله
هجوم موج بلا را به چشم خود دیدم
اگر رو زمین بیوفته تو مسئولشی نکنه ساکت باشی
هجوم موج بلا را به چشم خود دیدم
غروب کرب و بلا رو به چشم خود دیدم
به سر زنان پی عمه به روی تل رفتم
.... دشت منا را به چشم خود دیدم
میان آنهمه نیزه به دست در گودال
سنان [لعنت‌الله] بی سر و پا را به چشم خود دیدم
به زور نیزه زره را ز تن در آوردند
مرمل بدما را به چشم خود دیدم
ز قتلگاه همه دست پُر که میرفتنت
به دوش خولی [لعنت‌الله] عبا را به چشم خود دیدم
زمانِ حمله ی آن ده سوار تازه نفس
غبار روی هوا را به چشم خود دیدم
میان پنجه ی هر نعل تازه و میخش
لباس خون خدا را به چشم خود دیدم
صلی الله علی العریان
سلام بر بدن بی سری که عریان شد
تن به خاک رها را به چشم خود دیدم
یا اباعبدالله "علیه‌السلام"
میان طایفه ها رأس ها که قسمت شد
سر همه شهدا را به چشم خود دیدم
عمو که خورد زمین روی حرمله وا شد
تمام واقعه ها را به چشم خود دیدم
به پشت خیمه به دنبال اصغر بود
شکار رأس جدا را به چشم خود دیدم
فرار دختری آتش گرفته در صحرا
میان هلهله ها را به چشم خود دیدم
آقاجان معذرت میخوام باید بگم آقا
گذشته از همه اینها به شهر بدنامان
زمان قحط حیا را به چشم خود دیدم
میان مجلس نامحرمان و بزم شراب
ورود آل عبا را به چشم خود دیدم
آقا میگم ولی غلط کردم همینجا بسه
تو رو امام حسین اینطوری نیاد بیرون حقشو ادا کن خودتو بزن
ته پیاله ی خود را کنار سر میریخت
... و تشت طلا را به چشم خود دیدم
ضریح صورت جدم دوباره ریخت بهم
شتاب چوپ جفا را به چشم خود دیدم
عزیز کرده ی زهرا کنیز مردم نیست
اشاره ی دو سه تا را به چشم خود دیدم
کانال رسمی حاج حسین سیب سرخی
@MAHEHARAMINFO
کانال متن‌اشعار حاج حسین سیب سرخی
@SIBSORKHII_MATN
977 views09:54
م
