سکوت پرهیاهو

2023-01-04 21:22:06 در من چیزی کم بود!
در این زندگانی هم چیزی کج بود،
.میان ما و زندگانی یک چیزی گنگ ماند...
دیر آمدیم یا زود؟
هرچه بود به موقع نیامدیم!

#محمود_دولت_آبادی
@Silence_in_chaos باز کردن / نظر دهید

2023-01-03 23:43:58 شنیدم باز یک ابری ، به موهایت نظر کرده
برایت چتر آوردم که باران را بپوسانم
چو بشنیدم که عاشق را به عشقش سوختن باید
برایت هیزم آوردم بیا بنشین بسوزانم

#سینا_عباسی
@Silence_in_chaos باز کردن / نظر دهید

2023-01-03 19:11:14 بیخبر از هم دگر آسوده خوابیدن چه سود
بر مزار مردگان خویش نالیدن چه سود؟!
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود؟!

#شیخ_بهایی
@Silence_in_chaos باز کردن / نظر دهید

2023-01-03 06:21:09 The longer one is alone,
the easier it is to hear the song of the earth

هر چه بیشتر شخصی تنها باشد،
شنیدن آهنگ زمین برایش آسان تر است

@Silence_in_chaos باز کردن / نظر دهید

2023-01-03 01:35:13 ‌گاهی مرگ ،شوخی می کند
نقاب می زند و می‌شود دلتنگی...

@Silence_in_chaos باز کردن / نظر دهید

2023-01-02 12:51:02 عزیز من! جسم من در حال علیل شدن است. چگونه ممکن است کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟ خالق من، محبوب من، عشق من که پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران.

عزیزم! من از بی‌قراری و رسوایی ماندگی، سر به بیابان‌ها گذارده‌ام؛ من به‌امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان می‌روم. کریم، حبیب، به کَرَمت دل بسته‌ام، تو خود می‌دانی دوستت دارم. خوب می‌دانی جز تو را نمی‌خواهم. مرا به خودت متصل کن و مرا پاکیزه بپذیر

@silence_in_chaos باز کردن / نظر دهید

2023-01-02 12:25:55 ولد في قرية ترابية
أصبحت ترابية وبقيت ترابية
اکل تربة جبهة المقاومة و نام خلف السدود ترابیه
واشتريت النهاية بين الرماد فی التراب
من قبل رجل اسمه أبوتراب

در روستایی خاکی متولد شد!
خاکی شد و خاکی ماند...
پشت خاکریز ها خوابید و خاک میدان خورد،
و در نهایت میان خاکستر ها خرید او را،
آنکه که پدرخاک ها (ابوتراب) نام داشت....

#سینا_عباسی
@Silence_in_chaos باز کردن / نظر دهید

2023-01-02 08:38:51 در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها،که فقط پاهایم را از من گرفت.
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها،که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم،کسی هست که اگر بخواهد “می شود”
و اگر نخواهد “نمی شود”

صبح بخیر
@Silence_in_chaos باز کردن / نظر دهید

2023-01-02 01:05:48 مثل آن سرباز مجنونی که دور از عشق خود می نوشت پیغام ها از هجر و از سختی دهر میفرستد نامه ها را پشت هم او روز و شب عاقبت معشوقه اش دل بست بر پستچی شهر #سینا_عباسی @Silence_in_chaos باز کردن / نظر دهید

2023-01-02 00:57:29 مثل آن سرباز مجنونی که دور از عشق خود
می نوشت پیغام ها از هجر و از سختی دهر
میفرستد نامه ها را پشت هم او روز و شب
عاقبت معشوقه اش دل بست بر پستچی شهر

#سینا_عباسی
@Silence_in_chaos باز کردن / نظر دهید