2022-02-06 19:05:31
کاش میتوانستم باد باشم ..
تا وقت های پریشان حالی ات
نرم و آرام ، بپیچم لا به لایِ
پیچ و تابِ موهایت و
نوازشت کنم تا آرام بگیری ..
یک عصر ، کنار پنجره ی بازِ اتاق
همان وقت که سخت ، درگیر مشغله ها
و روزمرّه گی هایت هستی و به فکر فرو رفته ای ، برایت یک عطرِ آشنا بیاورم ..
تو را یاد خودم بیاندازم
و هوش و حواست را ببرم به سمت عشق ..
کاش میتوانستم باد باشم
تا اگر روزی ناگهان ،
بی خبر گذاشتی و رفتی ،
هر کوچه و خیابان و
هر شهر را و اصلا هر کجای جهان را
زیر و رو کنم و دنبالت بگردم ..
باد باشم تا وقتی موهایت را نشانم نمیدهی ، ناگهان بِوَزَم ، روسری ات را
ببرم ، موهای افشانت را ببینم و
هزار بار دیوانه ات شوم ..
باد باشم و از خشمِ تمام آنهایی
که تو را میخواهند ، یک نیمه شب
تمام دست نوشته ها و شعرهایت را
در تمام شهر پخش کنم
تا رقیبان ، همه بدانند که
توفقط عاشق
منی ..
باد باشم تا مثل همین الان
که با من قهر کرده ای و در اتاقت را
به رویم بسته ای ، از روزنه ی جای کلید ،
بیایم توی اتاقت و در آغوشت بگیرم ...
#سیمین_صالحی
574 viewsS I M I N __ S A L E H I, 16:05