Get Mystery Box with random crypto!

کاش یکم دوستم داشت... بی انصاف نباشم سعی خودشو کرد ولی نمیتونس | Single | سینگل

کاش یکم دوستم داشت...
بی انصاف نباشم سعی خودشو کرد ولی نمیتونست...
میدونست من خیلی دوستش دارم حتی بیشتر از تصوراتش...
به قدری دوستش داشتم که حتی نمیتونست این دوست داشتنم رو درک کنه...
میدونم با خودش میگفت چرا این آدم از من متنفر نمیشه ولی هیچ وقت عاشق نشدی که بفهمی آدم از کسی که جونشه هیچ وقت متنفر نمیشه...
نمیتونست درک کنه موقع هایی که جلوش گریه میکردم میگفتم نکن من عاشقتم دیونه نکن...
موقع هایی که از دستش ناراحت بودم ، ولی نمیتونستم ناراحتی رو تو چشاش ببینم باز کاری میکردم خوشحال بشه...
هیچ وقت نتونست درکم کنه...
موقع هایی که تو تنهایی هام زار میزدم موقع هایی که ناراحتیمو قورت میدادم که فقط خنده روی لباش باشه...
موقع هایی که دیگه خون توی رگ هام نبود بی حس میشدم حتی اگه با چاقو میزدنم هیچی حس نمیکردم ولی دست های اون منو به زندگی برمیگردوند...
شاید الان این تکست رو بخونید میگید داری از روی خیال حرف میزنی ولی ما تمام این ها رو با هم تجربه کردیم...
بهم گفت پشیمون میشی به خاطر حرفی که زدی ولی تو هیچ وقت بابت کار هایی که میکنی و میدونی منو عذاب میده ناراحت نشدی...
ازت گِله ای ندارم چون من دوست داشتم و تو نداشتی...
زندگیه دیگه...
نخواستی منو بهت حق میدم، دوست داشتنم غیر عادی بود، چون من عاشقت بودم...
تمام خاطراتی که با هم ساختیم تمام خیابون ها و کوچه ها، همه رستوران هایی که با هم رفتیم، همه جا هایی که از ته دل خندیدیم، برای آیندمون خیال بافی میکردیم، بهترین چایی عمرمو با خودت خوردم...
یادت باشه همیشه بخند چون حسین دیگه نمیتونه بخنده تو به جاش بخند...
نبینم چشم های خوشگلت توش غم باشه...
کاش میتونستیم...
ولی انگار برات کافی نیستم...
برات احترام قائلم...
ما توی این دنیا عجیب بودیم، دو تا دیونه که کل خیابون ها رو با هم پیاده میرن و اصلا خسته نمیشن و اینقدر می‌خندن که حتی متوجه نمیشن چی دور و برشون اتفاق میوفته چون تمام حواسشون به هم دیگس...
داستان لیلی مجنون براتون نگفتم همه این ها رو تجربه کردم با تمام وجودم...
دختر کوچولوی من...
کاش فقط یکم میتونستی درکم کنی...
ولی عیب نداره برو بدرخش...
پیشرفت کن...
ولی اینو بِدون همیشه دوستت دارم...

دوست دارت حسین

『 @Single 』