پاریزِ بیپاریزی امروز صبح از سیرجان حرکت کردیم، به قصد رفسنج | سیرجان نامه
پاریزِ بیپاریزی
امروز صبح از سیرجان حرکت کردیم، به قصد رفسنجان. در راه برای سینا از باستانی پاریزی صحبت کردم، از اینکه چقدر تاریخ را دلنشین روایت میکرد، از اینکه چقدر عاشق ایران بود و بیشتر عاشق کرمان و بیشترتر عاشق پاریز. از اینکه چقدر به فرهنگ ایرانی خدمت کرده، از اینکه چقدر... به سینا که مشتاق شده بود، وعده دادم که تصویر استاد باستانی را که بر تابلویی بزرگ در ورودی پاریز نصب شده است، نشانش خواهم داد. ای داد!!! آن تصویر را برداشته بودند، هیچ تصویر دیگری هم از استاد باستانی پاریزی در پاریز نبود! نمیتوانستم به سینا توضیح بدهم که آن تصویر کجا رفته؟ راستش خودم هم نمیدانستم چرا باید تصویر باستانی پاریزی را از ورودی پاریز بردارند؟ باستانی هفتاد سال نوشت تا این روستای محصور در کوههای بین سیرجان و رفسنجان را به شهرتی جهانی رساند. از پاریز به پاریس و هرکجای جهان رفت اما دلش در پاریز بود. حالا که پاریز برای خودش شهری شده، هیچ نشانی از عاشق خود- که خود افتخار ایران است- بر در و دیوار ندارد! خودم هم نمیدانم چرا؟! به سینا چه بگویم؟! https://www.instagram.com/p/CYtmghRMPu9/?utm_medium=share_sheet